حيا چیست و صفت حیا کدام است ؟
د) موارد حيا:
گفته شد كه حيا، شرم از انجام اعمال زشت در محضر ناظر محترم است. بنابراين اوّلاً، در متون اخلاق اسلامى خداوند و ناظران و نمايندگان او، حقيقت الهى و انسانى فرد و ديگران، به عنوان ناظرانى كه بايد از آنها شرم و حيا ورزيد مطرح شده اند.[23] ثانياً، قلمرو حيا امور زشت و ناپسند است و شرمسارى در انجام نيكى ها هيچ گاه پسنديده نيست. ولى اين حدّ و مرز در بسيارى از موارد از سوى مردم رعايت نمى گردد. منشأ اين امر آگاهى جهالت و گاهى بى مبالاتى است. در بسيارى از روايات حياورزى در برخى موارد ممنوع شده است. به نظر مى رسد كه با وجود ضابطه پيش گفته در مفهوم حيا، اين تأكيد به دليل آن است كه انسان نسبت به اين موارد نوعى شبهه علمى دارد و تا حدودى توجيهاتى، جهت تأييد حياورزى در آن موارد براى خود دست و پا مى كند، در حالى كه تصورات او باطل است. برخى از موارد و مواقعى كه جاى حيا ورزيدن نيست، بدين قرارند:
1. حيا ورزيدن از گفتار، كردار و درخواست حق پيامبر صلّى الله عليه و آله فرمود: «هيچ عملى را از روى ريا و خودنمايى انجام مده و از سر حيا و شرم آن را رها نكن.»[24]
2. حيا ورزيدن از تحصيل علم امام على عليه السّلام فرمود: «كسى شرم نكند از آموختنِ آنچه نمى داند.»[25]
3. حيا ورزيدن از تحصيل درآمد حلال امام صادق عليه السّلام فرمود: «كسى كه از طلب مال حلال حيا نكند، هزينه هايش سبك شود و خداوند خانواده اش را از نعمت خويش بهره مند گرداند.»[26]
4. حيا ورزيدن از خدمت به مهمان امام على عليه السّلام فرمود: «سه چيز است كه نبايد از آن شرم كرد: از جمله خدمت كردن به مهمان.»[27]
5. حياورزيدن از احترام گذاشتن به ديگران امام على عليه السّلام فرمود: «سه چيز است كه نبايد از آنها شرم كرد: از جمله برخاستن از جاى خود براى پدر و معلم.»
6.شرم از اعتراف به ندانستن امام على عليه السّلام فرمود: «اگر از كسى سؤالى كردند و نمى داند، شرم نكند از اين كه بگويد: نمى دانم.»[29]
7. شرم از درخواست از خداوند امام صادق عليه السّلام فرمود: «هيچ چيز در نزد خداوند محبوب تر از آن نيست كه از او چيزى درخواست شود، پس هيچ يك از شما نبايد شرم كند از اين كه از رحمت خداوند درخواست كند اگرچه (خواسته او) يك بند كفش باشد.»[30]
8. شرم از بخشش اندك امام على عليه السّلام فرمود: «از بخشش اندك شرم مدار كه محروم كردن از آن كمتر است.»[31]
9. شرم از خدمت به خانواده امام صادق عليه السّلام مردى از اهل مدينه را ديد كه چيزى براى خانواده اش خريده و با خود مى برد، آن مرد چون امام را ديد خجالت كشيد. امام عليه السّلام فرمود: «اين را خودت خريده و براى خانواده ات مى برى؟ به خدا سوگند، اگر اهل مدينه نبودند (كه سرزنش و خرده گيرى كنند) من هم دوست داشتم، براى خانواده ام چيزى بخرم و خودم ببرم.»[32]
…………………………………………………………….
[1].ابن منظور، جمال الدین،لسان العرب،بیروت، داراحیاء التراث العربی،1416 ه.ق، ج 8، ص 51
[3]. از جمله حياى زنان در «اخلاق جنسى» حيا در خانواده در «اخلاق خانواده» و حيا از ديگران در «اخلاق معاشرت»، مورد بررسى قرار مى گيرد.
[4]. مفید،عبدالله بن محمدبن نعمان(شيخ مفيد)، امالى، ص. 167
[5]همان کتاب،ج 8، ص 23
[6]. آمدی، عبدالواحد، غررالحكم، بی جا، دانشگاه تهران،1366ش،ح. 6082
[7]. كلينى،محمدبن یعقوب،الكافى، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403ق ج 2، ص 55، ح 1
[8]. حرّانى، حسین شعبه، تحف العقول،قم، انتشارات جامعه مدرسین،1404ه.ق، ص. 84
[9]. كلينى،محمدبن یعقوب،الكافى، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403ق، ج 2، ص. 106
[10]. همان کتاب، ج 5، ص 565، ج. 41
[11]. صدوق،محمدبن علی بن حسین، خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین،1403ه.ق،ج 1، ص 55، ح 76
[12]. حرّانى، حسین شعبه، تحف العقول،قم، انتشارات جامعه مدرسین،1404ه.ق،ص. 19.
[13]. کلينى،محمدبن یعقوب،الكافى، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403ق،ج 2، ص 106، ح. 5
[14]. همان، ج 2، ص 672، ح. 5
[15]. همان، ج 2، ص 148، ح. 4
[16]. امام علی (علیه السلام)،نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، مشهور،حكمت. 349
[17]. چهارسوقى،محمد هاشم بن زين العابدين ،فقه الرّضا عليه السلام،بی جا، بی نا، بی تا،ص. 282
[18]. طوسى،محمدبن حسن بن علی، امالى،بی جا، انتشارات کتابخانه اسلامیه،1362 ه. ش،ص 39، ح 43، 4774
[19]. آمدی، عبدالواحد، غررالحكم، بی جا، دانشگاه تهران،1366ش، ج. 4612
[20]. صدوق: خصال، ج 1، ص. 222 ح. 50 ر. ك: مفيد: امالى، ص 166، ح. 1
[21]. حرّانى، حسین شعبه، تحف العقول،قم، انتشارات جامعه مدرسین،1404ه.ق، ص 20
[22]. مجلسى:، محمدباقر،بحارالانوار،تهران، دارالکتب الاسلامیه،1363، ج 3، ص. 81
[23]. صدوق، محمدبن علی بن حسین،عيون الاخبار الرضا، بیروت، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات،ج 2، ص 45، ح 162
[24]. حرّانى، حسین شعبه، تحف العقول،قم، انتشارات جامعه مدرسین،1404ه.ق ص 47 صدوق: امالى، ص 399، ح 12
[25]. امام علی (علیه السلام)،نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی،حكمت 82
[26]. حرّانى، حسین شعبه، تحف العقول،قم، انتشارات جامعه مدرسین،1404ه.ق ص 59، و صدوق: فقيه، ج 4، ص 410، ح. 5890
[27]. صدوق،محمدبن علی بن حسین، الفقیه، قم،انشارات جامعه مدرسین،1413ه.ق، ح. 4666
[28]. پیشین.
[29].پیشین.
[30].کلينى،محمدبن یعقوب،الكافى، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403ق، ج 4، ص 20، ح. 4
[31]. امام علی (علیه السلام)،نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، حكمت. 67
[32]. کلينى،محمدبن یعقوب،الكافى، بیروت، داراحیاء التراث العربی،1403ق، ج 2، ص 123، ح. 10