امروز فقه شیعه میراث امام باقر(علیه السلام) است.
فروغی که از بیت نبوت و خاندان رسالت، جهان و جامعه را روشنی می داد، در وجود شکافنده ی دانشها، حضرت
” باقرالعلوم ” تجلی یافت.
امام باقر(علیه السلام)، مجمع نورانیت ها و خاستگاه فضایل بود.
سلامی که پیامبر، از زبان ” جابر ” به امام “ باقر ” رساند، گویای منزلت این وجود برکت خیز و عزّت آفرین است.
امروز، فقه شیعه، میراث آن امام است و فقهای تشیع در ضیافتخانه ی حوزه ها، بر سفره ی دانش و معارف ابا جعفر(علیه السلام) نشسته اند.
دانش اگر دریا بود، او نا خدای آن اقیانوسها بود. علم اگر گوهر بود، او غوّاص بی بدیلی بود که دامن دامن مروارید معرفت به تشنگان عرفان می بخشید.
مسجد مدینه و حرم رسول، هنوز طنین صدای او را در خود دارد، که به نشر علوم و احادیث اهل بیت می پرداخت.
فخر ما این است که شیعه ی حضرت باقر( علیه السلام) و پیرو مرام عترتیم.
برپایی جشن بزرک کوثر در شهرستان کلاردشت
به همت مدرسه علمیه الزهرا (س) و با همکاری سایر ارگان های شهرستان کلاردشت، جشنی به مناسبت میلاد حضرت زهرا (س) و هفته بزرگداشت مقام زن در هتل مارال شهرستان برگزار گردید .
خانم دکتر شریعتی مشاور وزیر ارشاد به عنوان سخنران ویژه این مراسم, سخنان خود را پیرامون جایگاه زن آغاز نموده وعنوان کرد: در مکتب حیات بخش اسلام که کامل ترین ادیان است، موقعیت بانوان به نحو همه جانبه مورد تجزیه و تحلیل قرار داده شده و با عنایت به ویژگی های خلقت زنان به تبیین حقوق آنان پرداخته است که با نگرشی دقیق و خالی از غرض باید گفت: در هیچ مکتبی حقوق زنان اینگونه مورد حمایت قرار نگرفته و شأن و منزلت آنان مصونیت پیدا نکرده است.
ایشان در ادامه به نظر حضرت امام در مورد جایگاه زن اشاره کردند که اگر روزی قرار است در تقویم به نام زن نامگذاری شود چه روزی بهتر از میلاد حضرت زهرا (س) در تقویم به نام زن نامگذاری شود چه روزی بهتر از میلاد حضرت زهرا (س) .
ادامه مراسم با صحبت های خانم تینا ماری هاسکی بانوی آمریکایی مسلمان شده، از اسلام به عنوان دین مهم و انسان ساز یاد کرد و گفت: اسلام دین سازندگی است.
وی افزود: دین اولم مسیحیت بود اما به دلیل تناقضاتی که در انجیل و حرفهای کشیشان در کلیسا می شنیدم، نمی توانستم درک کنم که خداوند نه زاده می شود و نه می میرد، پس چرا حضرت عیسی (ع) را به صلیب کشیده اند، یا در جای دیگر آمده که خداوند در روز ششم خسته شده است، چگونه می شود که خدایی که تمام جهان را خلق کرده خسته شود.
وی در خصوص چگونگی تغییر دینش خاطر نشان کرد: برای اینکه دینم را به همسرم بشناسانم به دنبال دلیل و مدرکی بودم تا وی قانع شود اما هرچه بیشتر پیگیر می شدم کمتر به نتیجه می رسیدم. پس از آشنایی با قرآن جواب تمام سئوالاتم را در آن یافتم و شهادین را خواندم و اسلام آوردنم و نامم را به نجمه تغییر دادم.
وی گفت: در ابتدا برای خانواده ام بسیار سخت بود و مدتها با من صحبت نمی کردند اما بعد پذیرفتند و از دینم استقبال کردند و بهترین بویی که استشمام کردم از مشهد مقدس بود و علاقه زیادی نیز به امام رضا (ع) و امام حسین (ع) دارم و به حج تمتع نیز رفته ام.
در پایان به خانم فرشته کاویانی استاد مدرسه علمیه الزهراء به عنوان بانوی نمونه از طرف مدرسه علمیه جوایزی اهدا گردید.
برگزاری مراسم ولادت حضرت زهراء(س) و روز مادر
به مناسبت ولادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه (س) و روز زن و مادر مراسمی باشکوه، همراه با سخنرانی خانم مهدیان، قرائت لطیفه، مولودی خوانی و اهدای جوایز به اسامی زهرا و فاطمه و برندگان مسابقات فرهنگی و پژوهشی در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برگزار گردید.
سالروز تولد با سعادت حضرت امام خمینی(ره) مبارک.
با هم مصادف است دو میلاد باشکوه
زین اتفاق، غرق نشاط است روزگار
میلاد عصمت حق و میلاد روح حق
یعنی خمینی آیت محبوب کردگار
از خجسته مادر و فرزند زاد او
دنیا و دین و داد بُوَد غرق افتخار
باشد چو مادر، این پسر از آن دلیر
با دستگاه ظلم و ستم نیست سلزگار
جاوید باد نام خمینی به لوح دهر
همواره باد جلوه ی این مهر برقرار
مادرم روزت مبارک.
مسابقه خطبه فدکیه
به مناسبت میلاد دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه(س) و روز مادر معاونت فرهنگی مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت مسابقه خطبه فدکیه برای طلاب تمامی پایه ها ی مدرسه علمیه الزهراء و عموم مردم فهیم کلاردشت برگزار نموده است.
ضمناً به نفرات برتر جوایزی اهدا می گردد.
فراخوان مقاله به مناسبت میلاد با سعادت حضرت زهرا(س) و هفته زن و روز مادر.
فراخوان مقاله
به مناسبت ولادت با سعادت حضرت فاطمه(س) و روز زن و مادر و تولد رهبرکبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)، حوزه علمیه الزهرا ( س) برگزار می کند :
موضوعات مقاله :
- نقش مادران در سازندگی جامعه از دیدگاه امام خمینی(ره)
- اهمیت مادر در کلام امام خمینی(ره)
- نقش مادر در شکل گیری شخصیت فرزندان
- جایگاه زن در قرآن کریم
- همسرداری در سیره حضرت زهرا(س)
- مقام علمی حضرت زهرا(س)
شرایط :
الف. مقاله دارای فرم و ساختار علمی و منابع معتبر باشد.
ب. ذکر آدرس، تلفن صاحبان مقاله ضروری است.
ج. مقالات حداقل 5 و حداکثر 10صفحه A4 به صورت تایپ شده با فونت: فارسي B-Nazanin سايز 12 و به صورت word به مدرسه تحویل شود.
آخرین مهلت ارسال : 26/01/1394 زمان اهدا جوائز : 29 /01/1394
آدرس : کلاردشت، جاده عباس آباد، کوچه همیشه بهار، مدرسه علمیه الزهرا (س).
01152627060
از صاحبان آثار برگزيده با تقديم هدايايی قدردانی می شود.
برگرفتن نام دانشگاه الازهر مصر از نام فاطمه زهرا( علیه السلام)
قدیمی ترین دانشگاه اسلامی در دنیای اسلام- مربوط به قرن سوم و چهارم- به نام فاطمه ی زهرا(علیه السلام) است. نام دانشگاه معروف ” الازهر" در مصر از نام فاطمه زهرا(علیه السلام) گرفته شده است. در گذشته به نام فاطمه زهرا(علیه السلام) دانشگاه تأسیس می کردند. حتی خلفای فاطمی که بر مصر حکومت می کردند، شیعه بودند.
خواص آیات انتهایی سوره حشر
بسم الله الرحمن الرحیم
لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۲۱﴾
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿۲۲﴾
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۲۳﴾
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۲۴﴾
سردرد:
برای سردرد مفید است.
جهت ورم پا:
آیات فوق سه مرتبه خوانده شود.
کری گوش:
دستت را بر روی گوش بگذار و آیات فوق را بخوان.
اعمال عید نوروز
عيد نوروز و اما اعمال عيد نوروز پس چنان است كه حضرت صادق عليه السلام به مُعَلَّى بن خنيس تعليم فرموده كه چون روز نوروز شود غسل كن و پاكيزه ترين جامه هاى خود را بپوش و به بهترين بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار پس چون از نماز پيشين و پسين و نافله هاى آن فارغ شوى چهار ركعت نماز بگذار يعنى:
هر دو ركعت به يك سلام و در ركعت اوّل بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ بخوان و در ركعت دوّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ يا اَيُّها الْكافِروُنَ و در ركعت سيّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ و در ركعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ بخوان و بعد از نماز به سجده شكر برو
و اين دعا را بخوان : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاْوْصِيآءِ الْمَرْضِيِّينَ خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد آن اوصياء پسنديده وَعَلى جَمِيعِ اَنْبِيآئِكَ وَرُسُلِكَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَبارِكْ و بر همه پيمبران و رسولانت به بهترين درودها و بركت ده عَلَيْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَكاتِكَ وَصَلِّ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ اَللّهُمَّ بر ايشان به بهترين بركتهايت و درود فرست بر ارواح و اجسادشان خدايا بارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبارِكْ لَنا فى يَوْمِنا هذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ بركت ده بر محمد و آل محمد و بركت ده به ما در اين روز كه آن را برترى داده وَكَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَعَظَّمْتَ خَطَرَهُ اَللّهُمَّ بارِكْ لى فيما اَنْعَمْتَ بِهِ و گراميش كرده و شرافتش دادى و مقامش را بزرگ كردى خدايا بركت ده به من در آنچه به من تفضل كرده اى
عَلَىَّ حَتّى لا اَشْكُرَ اَحَداً غَيْرَكَ وَوَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقِى يا ذَا الْجَلالِ بدانسان كه هيچكس را جز تو سپاس نگذارم و روزيم را وسيع گردان
اى صاحب جلالت وَالاِْكْرامِ اَللّهُمَّ ما غابَ عَنّى فَلا يَغيبَنَّ عَنّى عَوْنُكَ وَحِفْظُكَ وَما و بزرگوارى خدايا هر چه از من پنهان شده مبادا كمك و نگهدارى تو از من پنهان شود و هر چه فَقَدْتُ مِنْ شَىْءٍ فَلا تُفْقِدْنِى عَوْنَكَ عَلَيْهِ حَتّى لا اَتَكَلَّفَ ما لا را گم كرده ام مبادا يارى خويش را بر آن از من گم كنى تا خود را به زحمت نيندازم درباره اَحْتاجُ اِلَيْهِ يا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ آنچه را بدان نيازمند نيستم اى صاحب جلالت و بزرگوارى چون چنين كنى گناهان پنجاه ساله تو آمرزيده شود و بسيار بگو يا ذَا الْجَلالِ والاِْكْرامِ .
چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟
علي که شير خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه خيبر را با يک دست بلند کرد، چگونه حاضر مىشود ببيند همسرش را در مقابل چشمانش كتك بزنند؛ اما هيچ واكنشى از خود نشان ندهد؟!
نقد و بررسي:
يكى از مهمترين شبهاتى كه وهابيها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مىكنند، اين است كه چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاعترين فرد زمان خود بود و…
عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه پاسخهاى گوناگونى دادهاند كه به اختصار به چند نكته بسنده مىكنيم.
عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:
اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مىنويسد:
وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.
عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ.
همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:
أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته
عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.
الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
آتسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):
اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبتهاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد.
مرحوم سيد رضى الدين موسوى در كتاب شريف خصائص الأئمه (عليهم السلام) مىنويسد:
أَبُو الْحَسَنِ فَقُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ قَالَ دَخَلَ عَلَيْهِ النِّسَاءُ يَبْكِينَ وَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ نُودِيَ أَيْنَ عَلِيٌّ فَأَقْبَلَ حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهِ قَالَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَانْكَبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَخِي… أَنَّ الْقَوْمَ سَيَشْغَلُهُمْ عَنِّي مَا يَشْغَلُهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِي الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَإِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَنَأْيٍ سَحِيقٍ وَلَا تَأْتِي وَإِنَّمَا أَنْتَ عَلَمُ الْهُدَى وَنُورُ الدِّينِ وَهُوَ نُورُ اللَّهِ يَا أَخِي وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْهِمْ بِالْوَعِيدِ بَعْدَ أَنْ أَخْبَرْتُهُمْ رَجُلًا رَجُلًا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَأَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ وَكُلٌّ أَجَابَ وَسَلَّمَ إِلَيْكَ الْأَمْرَ وَإِنِّي لَأَعْلَمُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَفَرَغْتَ مِنْ جَمِيعِ مَا أُوصِيكَ بِهِ وَغَيَّبْتَنِي فِي قَبْرِي فَالْزَمْ بَيْتَكَ وَاجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِيفِهِ وَالْفَرَائِضَ وَالْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِيلِهِ ثُمَّ امْضِ [ذَلِكَ] عَلَى غير لائمة [عَزَائِمِهِ وَ] عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَعَلَيْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنْزِلُ بِكَ وَبِهَا [يعني بفاطمة] حَتَّى تَقْدَمُوا عَلَيَّ.
امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گريه بلند كردند، مهاجرين و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مىكردند، علي فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پيغمبر انداختم، فرمود:
برادرم، اين مردم مرا رها خواهند كرد و به دنياى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسيدگى به من باز ندارد، مثل تو در بين اين امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بيايند… پس چون از دنيا رفتم و از آنچه به تو وصيت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتي، در خانهات بنشين و قرآن را آنگونه كه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احكام و ترتيب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از اين گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله عليها خواهد رسيد سفارش مىكنم، صبر كن تا بر من وارد شوي.
الشريف الرضي، أبي الحسن محمد بن الحسين بن موسى الموسوي البغدادي (متوفاي406هـ) خصائصالأئمة (عليهم السلام)، ص73، تحقيق وتعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية الآستانة الرضوية المقدسة مشهد – إيران، 1406هـ
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
در روايت ديگرى سليم بن قيس هلالى نقل مىكند:
ثُمَّ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) إِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى بَعْلِهَا وَإِلَى ابْنَيْهَا فَقَالَ يَا سَلْمَانُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّي حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ أَمَا إِنَّهُمْ مَعِي فِي الْجَنَّةِ ثُمَّ أَقْبَلَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله) عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّكَ سَتَلْقَى [بَعْدِي] مِنْ قُرَيْشٍ شِدَّةً مِنْ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْكَ وَظُلْمِهِمْ لَكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَيْهِمْ] فَجَاهِدْهُمْ وَقَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَكُفَّ يَدَكَ وَلا تُلْقِ بِيَدِكَ إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ [مِنِّي] بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَلَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِنَّهُ قَالَ لِأَخِيهِ مُوسَى إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي.
پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهى كرد و فرمود: اى سلمان! خدا را شاهد مىگيرم افرادى كه با اينان بجنگند با من جنگيدهاند، افرادى كه با اينان روى صلح داشته باشند با من صلح كردهاند، بدانيد كه اينان در بهشت همراه منند.
سپس پيامبر صلى الله عليه وآله نگاهى به علي عليه السلام كرد و فرمود: اى علي! تو به زودى پس از من، از قريش و متحد شدنشان عليه خودت و ستمشان سختى خواهى كشيد. اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و به وسيله موافقينت با آنان بجنگ، و اگر كمك كار و ياورى نيافتى صبر كن و دست نگهدار و با دست خويش خود را به نابودى مينداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، هارون براى تو اسوه خوبى است، به برادرش موسى گفت: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي؛ اين قوم مرا ضعيف شمردند و نزديك بود مرا بكشند.
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص569، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ.
همچنين در ادامه روايت پيشين كه از سليم نقل شد، اميرمؤمنان عليه السلام خطاب به عمر فرمود:
يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.
اى پسر صحّاك! اگر مقدرات خداوندى و پيمان و سفارش رسول خدا صلى الله عليه وآله نبود، هر آينه مىفهميدى كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداري.
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ.
البته روايات در اين باب بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد؛ از اين رو به همين چند روايت بسنده مىكنيم.
به راستى چه كسى جز حيدر كرّار مىتواند از چنين امتحان سختى بيرون بيايد؟! زمانى ارزش اين كار مشخص مىشود كه بدانيم علي عليه السلام همان كسى است كه در ميدان نبرد، همچون شير ژيان بر دشمن حمله مىكرد و پهلوانان و يلان كفر را يكى پس از ديگرى از سر راه بر مىداشت، روزى پشت پهلوانى همچون عمر بن عبدود را به خاك مىمالد و روزى ديگر فرق سر مرهب يهودى را همراه با كلاه خودش مىشكافد.
آن روز فرمان خداوند اين بود كه دشمنان از ترس ذوالفقارش خواب آسوده نداشته باشند؛ ولى روز ديگر فرمان اين است كه همان ذوالفقار در نيام باشد تا اساس اسلام حفظ شود و دشمنان اسلام از نابود كردن آن مأيوس شوند.
احتمال شهادت حضرت زهرا عليها السلام هنگام درگيري:
دفاع از ناموس، از مسائل فطرى و مشترك ميان همه انسانها است؛ اما روشن است كه اگر كسى بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وى اين است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهمتر و شومترى دست يابند؛ انسان عاقل، با تدبير و مسلط بر نفس خويش، هرگز كارى نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.
قصد مهاجمين به خانه وحى اين بود كه اميرمؤمنان عليه السلام را به واكنش وادار كنند و با استفاده از اين فرصت، ثابت كنند كه شخصى همانند علي عليه السلام براى رسيدن به حكومت دنيوى حاضر شد كه افراد زيادى را از دم شمشير بگذراند.
و نيز اگر اميرمؤمنان عليه السلام از خود واكنش نشان مىداد و با آنها درگير مىشد، ممكن بود كه فاطمه زهرا در اين درگيريها كشته شود، سپس دشمنان شايع مىكردند كه علي عليه السلام براى به دست آوردن حكومت دنيايى، همسرش را نيز فدا كرد و در حقيقت او بود كه سبب كشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار ياسر، يار وفادار اميرمؤمنان عليه السلام چنين كردند.
هنگام ساختن مسجد مدينه، عمار ياسر برخلاف ديگران كه يك خشت برمىداشتند، او دو تا دو تا مىآورد، پيامبر اسلام او را ديد، با دست مباركش، غبار را از سر و صورت نازنين عمار زدود و پس فرمود:
وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّار.
عمار را گروه ستمگر مىكشند، او آنان را به بهشت مىخواند وآنان او را به جهنّم.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص172، ح436، كتاب الصلاة،بَاب التَّعَاوُنِ في بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، و ج3، ص1035، ح 2657، الجهاد والسير، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِي السَّبِيلِ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.
صدور اين روايت از رسول خدا صلى الله عليه وآله در حق عمّار قطعى بود و تمام مردم از آن آگاه بودند و نيز ثابت مىكرد كه معاويه و دار و دستهاش همان گروه نابكار هستند؛ از اين رو هنگامى كه معاويه شنيد عمار كشته شده و لرزه بر دل بسيارى از مردم انداخته، و اين فرمايش پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله سر زبانها افتاده است، عمرو عاص را به حضور طلبيد و پس از مشورت با او شايع كردند كه علي عليه السلام او را كشته است و اين گونه استدلال كردند كه چون عمار در جبهه علي وهمراه او بوده است و علي او را به جنگ فرستاده است؛ پس او قاتل عمار است.
احمد بن جنبل در مسندش مىنويسد:
مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ حَزْمٍ عَلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فَقَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَامَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَزِعًا يُرَجِّعُ حَتَّى دَخَلَ عَلَى مُعَاوِيَةَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مَا شَأْنُكَ قَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ قَدْ قُتِلَ عَمَّارٌ فَمَاذَا قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ دُحِضْتَ فِي بَوْلِكَ أَوَنَحْنُ قَتَلْنَاهُ إِنَّمَا قَتَلَهُ عَلِيٌّ وَأَصْحَابُهُ جَاءُوا بِهِ حَتَّى أَلْقَوْهُ بَيْنَ رِمَاحِنَا أَوْ قَالَ بَيْنَ سُيُوفِنَا.
ابو بكر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش نقل مىكند كه گفت: هنگامى كه عمار ياسر به شهادت رسيد، عمرو بن حزم نزد عمرو عاص رفت و گفت: عمار كشته شد، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: گروه ستمگر، عمار را مىكشند، عمرو عاص ناراحت شد و جمله «لا حول ولا قوة الا بالله» را مىگفت تا نزد معاويه رفت، معاويه پرسيد: چه شده است؟ گفت: عمار كشته شده است. معاويه گفت: كشته شد كه شد، حالا چه شده است؟ عمرو گفت: از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مىفرمود: عمار را گروه باغى وستمگر خواهد كشت، معاويه گفت: مگر ما او را كشتهايم، عمار را علي و يارانش كشتند كه او را همراه خويش وادار به جنگ كردند و او را بين نيزهها و شمشيرهاى ما قرار دادند.
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص199، ح 17813، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج8، ص189، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994؛
الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 420 و ص 426، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
هيثمى پس از نقل روايت مىگويد:
رواه أحمد وهو ثقة.
الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص242، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
و حاكم نيشابورى پس از نقل روايت مىگويد:
هذا حديث صحيح على شرط الشخين ولم يخرجاه بهذه السياقة.
اين حديث با شرائطى كه بخارى و مسلم قبول دارند، صحيح است؛ ولى آنها به اين صورت نقل نكردهاند.
الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك على الصحيحين، ج2، ص155، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
مناوى به نقل از قرطبى مىنويسد:
وهذا الحديث أثبت الأحاديث وأصحّها، ولمّا لم يقدر معاوية على إنكاره قال: إنّما قتله من أخرجه، فأجابه عليّ بأنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم إذن قتل حمزة حين أخرجه.
قال ابن دحية: وهذا من على إلزام مفحم الذي لا جواب عنه، وحجّة لا اعتراض عليها.
اين حديث از محكمترين و صحيحترين احاديث است و چون معاويه قدرت بر انكارش نداشت، گفت: عمار را كسى كشت كه او را همراه خود آورده است و لذا علي (ع) در پاسخش فرمود: پس بنابراين حمزه را هم در جنگ احد پيامبر كشته است؛ چون آن حضرت بود كه حمزه را همراه خودش آورده بود.
ابن دحيه مىگويد: اين پاسخ علي چنان كوبنده است كه حرفى براى گفتن باقى نمىگذارد ودليلى است كه انتقادى بر آن نيست.
المناوي، عبد الرؤوف (متوفاي: 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص 366، ناشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ
چرا امير المؤمنين در هيچ جنگي در زمان خلفاء شركت نكرد؟
اين كه اميرمؤمنان عليه السلام شجاعترين فرد زمان خودش بود، هيچ شك و شبههاى در آن نيست؛ آن قدر شجاع و دلاور بود كه شنيدن نامش خواب را از چشمان پهلوانان دشمن مىپراند؛ تا جايى كه عمر بن خطاب مىگفت:
والله لولا سيفه لما قام عمود الاسلام.
به خدا سوگند! اگر شمشير علي عليه السلام نبود، عمود خيمه اسلام استوار نمىشد.
إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 51، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
حتى در زمانى كه تمام ياران بيوفاى رسول خدا صلى الله عليه وآله در جنگ احد و حنين آن حضرت را رها و از معركه گريختند، امام علي عليه السلام پروانه وار اطراف شمع وجود پيامبر گرامى چرخيد و از او دفاع مىكرد.
اما چرا همان علي عليه السلام در هيچ يك از جنگهاى زمان خلفاء شركت نكرد؟
همان كسى كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله در تمام نبردهاى مسلمانان عليه كفار، يهوديان و… شركت فعال داشت و پيشاپيش تمام سربازان پرچم اسلام را به دوش مىكشيد و پهلوانان دشمن را يكى پس از ديگرى بر زمين مىكوبيد، چه اتفاقى افتاده بود كه در زمان خلفاء در هيچ نبردى حضور نمىيافت؟
آيا شجاعتش را از دست داده بود، يا جنگ در ركاب خلفاء را جهاد نمىدانست؟ يا اين كه خلفاء، بر خلاف سنت رسول خدا صلى الله عليه وآله قصد استفاده از آن حضرت را نداشتند؟
امير المؤمنين عليه السلام بهترين تصميم را گرفت:
امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آنها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانهتر بوده است.
در خطبه سوم نهج البلاغه مىفرمايد:
وَطَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ. يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَيَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ. فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى. فَصَبَرْتُ وَفِي الْعَيْنِ قَذًى وَفِي الْحَلْقِ شَجًا. أَرَى تُرَاثِي نَهْباً.
در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آوردهاند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مىدارد.
(عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مىماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مىديدم، ميراثم را به غارت مىبرند.
و در خطبه پنجم نهج البلاغه، هنگامى كه شخصى همانند ابوسفيان به قصد گرفتن ماهى از آب گل آلود و استفاده از موقعيت به دست آمده، نزد آن حضرت آمد و پشنهاد بيعت و جنگ با أبوبكر را داد، امام عليه السلام خطبه خواند و فرمود:
أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ… أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ… فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَإِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَالَّتِي وَاللَّهِ لابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ. بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ.
اى مردم امواج كوه پيكر فتنهها را، با كشتيهاى نجات در هم بشكنيد… (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كنارهگيرى كرد و مردم را راحت ساخت. اگر سخن گويم (و حقم را مطالبه كنم) گويند: بر رياست و حكومت حريص است، و اگر دم فرو بندم (و ساكت نشينم) خواهند گفت از مرگ مىترسد. (اما) هيهات پس از آن همه جنگها و حوادث (اين گفته بس ناروا است). به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب، به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است؛ اما من از علوم و حوادثى آگاهم كه اگر بگويم همانند طناب ها در چاههاى عميق به لرزه درآئيد.
چرا رسول خدا (ص) از سميه و ديگر زنان مسلمان دفاع نکرد؟
اميرمؤمنان عليه السلام، به همان دليل از خود واكنش نشان نداد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در هنگام كشته شدن سميه، مادر عمار ياسر توسط مشركان و تعرض آنها به وي، از خود واكنشى نشان نداد.
ابن حجر عسقلانى در الإصابة مىنويسد:
( 11342 ) سمية بنت خباط… والدة عمار بن ياسر كانت سابعة سبعة في الاسلام عذبها أبو جهل وطعنها في قبلها فماتت فكانت أول شهيدة في الاسلام… عذبها آل بني المغيرة على الاسلام وهي تأبى غيره حتى قتلوها وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يمر بعمار وأمه وأبيه وهم يُعذّبون بالأبطح في رمضاء مكة فيقول صبرا يا آل ياسر موعدكم الجنة.
سميه دختر خباط… مادر عمار ياسر هفتمين كسى است كه اسلام آورد، ابوجهل او را اذيت مىكرد و آن قدر نيزه بر پايين شكمش زد تا به شهادت رسيد، و او نخستين زن شهيد در اسلام است. آل بنومغيره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذيت كردند؛ تا كشته شد. رسول خدا (ص)، منظره شكنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مكه مىديد و مىفرمود: اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعدهگاه شما بهشت است.
العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
با اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله مىديد كافرى همچون ابوجهل متعرض ناموس مسلمانان مىشود؛ ولى در عين حال هيچ واكنشى از خود نشان نمىداد و به آنان نيز فرمان مىداد كه صبر نمايند.
مگر نه اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله غيورترين و شجاعترين فرد عالم است، پس چرا از ناموس مسلمانان دفاع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت تا گردن ابوجهل را از تنش جدا كند؟
و نيز زمانى كه عمر بن خطاب، متعرض زنان مسلمان مىشد و آنها را به خاطر اسلام آوردنشان كتك مىزد، چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله از خود واكنشى نشان نمىداد.
ابن هشام در السيرة النبوية، مىنويسد:
ومر [ابوبكر] بجارية بنى مؤمل، حي من بنى عدى بن كعب، وكانت مسلمة، وعمر بن الخطاب يعذبها لتترك الاسلام، وهو يومئذ مشرك، وهو يضربها، حتى إذا مل قال: إني أعتذر إليك، إني لم أتركك إلا ملالة، فتقول: كذلك فعل الله بك.
ابوبكر مىديد كه كنيز مسلمان شده از بنو مؤمل از خاندان عدى بن كعب، عمر او را كتك مىزد تا دست از اسلام بردارد و مسلمان بودن را ترك كند (چون عمر هنوز مشرك بود) آن قدر او را زد تا خسته شد، گفت: اگر تو را كتك نمىزنم براى اين است كه خسته شدهام، از اين جهت مرا ببخش. كنيز در پاسخ گفت: بدان كه خدا نيز اين گونه با تو رفتار خواهد كرد.
الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام بن أيوب أبو محمد (متوفاي213هـ)، السيرة النبوية، ج 2، ص 161، تحقيق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل، الطبعة: الأولى، بيروت – 1411هـ؛
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1، ص 120، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛
الكلاعي الأندلسي، أبو الربيع سليمان بن موسى (متوفاي634هـ)، الإكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 238، تحقيق د. محمد كمال الدين عز الدين علي، ناشر: عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ؛
الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج 1، ص 244؛
الطبري، أحمد بن عبد الله بن محمد أبو جعفر (متوفاي694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 24، تحقيق عيسى عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛
النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 16، ص 162، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.
چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله جلوى عمر را نگرفت و او را از اين كار منع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت و گردن عمر را نزد؟
اهل تسنن، هر پاسخى دادند، ما نيز عين همان را در باره صبر اميرمؤمنان عليه السلام و شمشير نكشيدن آن حضرت خواهيم داد.
چرا عثمان از زنش دفاع نكرد؟
هنگامى كه ياران رسول خدا صلى الله عليه وآله به خانه عثمان ريختند و همسر او را زده و انگشتش را قطع کردند، او از همسرش دفاع نکرد، شما از اين عملکرد عثمان چه پاسخى داريد؟
طبري، در تاريخش مىنويسد:
وجاء سودان بن حمران ليضربه فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله.
سودان بن حمران آمد تا او را كتك بزند، نائله دختر فرافصه (زن عثمان) خود را بر روى او انداخت، سودان شمشير را گرفت و انگشت او را قطع كرد و سپس دست به پشت او زد و گفت: عجب پشت بزرگى دارد، سپس عثمان را زد و كشت.
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 676، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.
همچنين ابن أثير در الكامل فى التاريخ مىنويسد:
وجاء سودان ليضربه فأكبت عليه امرأته واتقت السيف بيدها فنفح أصابعها فأطن أصابع يديها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجز وضرب عثمان فقتله.
الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 3، ص 68، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.
ابن كثير دمشقى سلفى مىنويسد:
ثم تقدم سودان بن حمران بالسيف فمانعته نائلة فقطع أصابعها فولت فضرب عجيزتها بيده وقال: أنها لكبيرة العجيزة. وضرب عثمان فقتله.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص 188، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
چرا عثمان از زنش دفاع نكرد، مگر نه اين كه او مرد بود، غيرت داشت و بايد از زنش دفاع مىكرد؟ پس چرا هيچ واكنشى از خود نشان نداد و حاضر شد كه ببيند ياران رسول خدا به همسر او اهانت كرده و متعرض همسر او شوند؟
چرا عمر از زنش دفاع نكرد؟
اهل سنت اصرار دارند كه امّكلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام همسر عمر بوده است؛ اما مىبينيم كه هنگامى كه مغيرة بن شعبه اهانت زشتى به امّكلثوم كرده و او را با امّجميل، زنا كار مشهور عرب تشبيه و قياس مىكند، عمر هيچ عكس العملى از خود نشان نمىدهد.
ابن خلكان در وفيات الأعيان مىنويسد:
ثم إن أم جميل وافقت عمر بن الخطاب رضي الله عنه بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه المرأة يا مغيرة قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.
ام جميل (كسى كه سه نفر شهادت دادند مغيره با او زنا كرده است، و به خاطر امتناع شاهد چهارم از شهادت، از حد رهايى يافت) در حج، با عمر همراه شده و مغيره نيز در آن زمان در مكه بود. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مىشناسي؟
مغيره در پاسخ گفت: آرى اين امّكلثوم دختر علي است!
عمر گفت: آيا خودت را به بى خبرى مىزنى؟ قسم به خدا من گمان مىكنم كه ابوبكرة در باره تو دروغ نگفته است؛ و هر زمان كه تو را مىبينم مىترسم كه از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!
إبن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج6، ص366، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.
و ابوالفرج اصفهانى مىنويسد:
حدثنا ابن عمار والجوهري قالا حدثنا عمر بن شبة قال حدثنا علي بن محمد عن يحيى بن زكريا عن مجالد عن الشعبي قال كانت أم جميل بنت عمر التي رمي بها المغيرة بن شعبة بالكوفة تختلف إلى المغيرة في حوائجها فيقضيها لها قال ووافقت عمر بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.
ام جميل همان كسى است كه مغيره را به زناى با او متهم كردند و در كوفه به نزد مغيره رفته و كارهاى او را انجام مىداد! اين زن در زمان حج با مغيره و عمر همراه شد. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مىشناسى؟ پاسخ داد: آرى اين امّكلثوم دختر علي است!
عمر گفت: آيا در مقابل من خود را به بيخبرى مىزني؟ قسم به خدا من گمان ندارم كه ابوبكرة در باره تو دروغ گفته باشد! و تو را نمىبينم، مگر آنكه مىترسم از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!
الأصبهاني، أبو الفرج (متوفاي356هـ)، الأغاني، ج 16، ص 109، تحقيق: علي مهنا وسمير جابر، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان.
زنا كردن مغيره با امّجميل، مشهور و معروف و امّجميل به بدكاره بودن شهره شهر و انگشت نماى عام و خاص بود. چرا هنگامى كه مغيرة بن شعبه، دختر رسول خدا را با چنين زنى زناكارى مقايسه مىكند، خليفه دوم او را مجازات نمىكند؟
اهل تسنن از اين مطلب هر پاسخى دادند، ما نيز همان پاسخ را به آنها خواهيم داد.
تعبیر خواب!
صبوری و تحمل تا به کی مردم ز تنهایی
اباصالح گل نرگس بیا وقت است بازآیی
دو چشمانم گشته پر اشک و دگر نایی ندارم من
به طردت، عبد دربارم منم قطره، تو دریایی
زبس منزل به منزل گشته ام آقا
بگیر دست مرا آقا توتوانایی
تو خود حاضر به اعمال منی سلطان
نگویم غایبی مولا، تو پیدایی
تو آیی این جهان گلشن شود گلشن
بیا تعبیرکن سلطان من این خواب رویایی…!
طلبه سال اول، زهرا پاک
قبر حضرت فاطمه(س) باید مخفی بماند تا اثر وجودی او در عالم بماند.
مراسم شهادت حضرت فاطمه (س) با سخنرانی حجت الإسلام والمسلمین حاج آقا دیباجی در سالن اجتماعات مدرسه علمیه الزهرا(س) کلاردشت برگزار گردد.
حاج آقا دیباجی ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت بانوی مکرم اسلام، حضرت فاطمه(س) فرمودند: حدیث کسائی حدیثی است که از معصوم(ع) نقل شده است و کل حدیث در محوریت حضرت فاطمه(س) می باشد به فرموده پیامبر اسلام(ص) همه ی انبیاء و اولیا ایستاده اند و همه منتظرند که اولین کسی که وارد بهشت می شود فاطمه(س) باشد.
وی در ادامه افزود: حضرت فاطمه(س) توانست 4 فرزند به دنیا آورد که جهان را دگرگون کند. قبر حضرت فاطمه(س) باید مخفی بماند تا اثر وجودی او در عالم بماند. این خدای عالم است که اجازه نداده قبر او آشکارگردد.
آداب سخن گفتن از منظر قرآن
وَ إِمَّا تُعرِضَنََّ عَنهُمُ ابتِغَآءَ رَحمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرجُوهَا فَقُل لَََّهُم قَولاً مَّیسُوراً
و اگر به انتظار رحمتی از پروردگارت که به آن امیدواری، از آنان اعراض می کنی، پس با آنان سخنی نرم بگو.
( اسراء، 28)
قرآن درباره ی چگونگی سخن گفتن با مردم، دستورهایی دارد، از جمله:
سخنی نرم.(قَولاً مَیسوراً) سخنی ملایم. ( قولاً لَیّناً)
سخنی آسان.( قولاً کریماً) سخنی استوار.( قولاً سَدیداً)
سخنی معروف.( قولاً مَعروفاً) سخنی رسا.( قولاً بَلیغاً)
دوستی زن و شوهر
اسلام به منظورپیدایش و پایایی علاقه و محبت بیشتر میان دو همسر، نخست به همتایی و کفو بودن آن دو سفارش کرده است. در واقع می توان گفت: مرد و زن اگر از نظر شرایط اعتقادی، فرهنگی و اخلاقی، نزدیک به هم باشند و بر اساس صداقت و حسن اعتماد به همدیگر، زندگی را آغاز و در طول زندگی آن را رعایت کنند؛ خداوند بین آن دو علاقه، محبت و الفت قرار خواهد داد. پس از انعقاد پیمان ازدواج نیز برای استحکام خانواده و استمرار این الفت و علاقه، باید هر یک از مرد و زن به روابط میان خود توجه کافی مبذول دارند.
در این راستا امام صادق(علیه السلام) توصیه های زیر را به هریک از زن و شوهر ارائه فرموده است. برحسب این روایت مرد در پیوند میان خود و همسرش، از سه چیز بی نیاز نیست:
1-همدلی با زن، تا از این راه محبت و دلبستگی او را به خود جلب کند.
2-حسن خلق و متوجه کردن دل زن به سوی خویش، با قیافه ای که در چشم او خوشایند باشد.
3-در معیشت همسر توسعه دهد.
زن هم در ارتباط میان خود و همسر همدلش، از سه خصلت بی نیاز نیست:
1- خویشتن داری از هر آلودگی تا شوهر در اعتماد به وی- در هر خوش و ناخوش- مطوئن باشد.
2- مراقب حال شوهر باشد، تا اگر لغزشی از او سر زد، با او مهربان باشد.
3- با دلربایی و زیبا ساختن خویش در چشم شوهر، به وی اظهار عشق کند.
با استفاده از این روایت و دستورات دیگر بزرگان دین به خوبی و آسانی می توان علاقه و محبت را افزایش داد.
حضرت زینب(علیه السلام) ولیة الله
از جمله القاب عقیله خدر رسالت “ ولیة الله ” است و این مکرمه از چند جهت مستحقّ این لقب و ممدوح به این است:
اول: از جهت آن مقاماتی که تحصیل نمود به واسطه ی عبادت و بندگی.
دوّم: به واسطه ی آن صدماتی که متحمل شد در راه احیا و ابقای دین مبین.
سوم: به واسطه ی محبتی که جدّ و پدر و مادر و برادر به او داشته، او به آن ها داشته، چرا که هر کس آن ها را دوست داشته باشد و هرکس را آن ها دوست داشته باشند مورد الطاف احدیّت خواهد شد.
چهارم: به واسطه ی آن محبتی که به برادر خود حضرت سیّدالشهدا داشته قطع نظر از محبتش به باقی خانواده ی خود که از امتیازات و خصایص آن مخدّره بوده و هرکس که محبّ حسین باشد، خدا او را دوست دارد، چنان چه شخص هر قدر محبّتش به آن حضرت زیاد شود مقاماتش به همان اندازه رفیع گردد. چون این مخدّره غرق بحر محبّت حسینی شد لذا یکّه تاز وادی مراحم الهی گردید.
پنجم: به واسطه ی این که از افراد جلیّه آیات الهیّه و آثار وجودیّه ربّانیّه بوده و آن یکی از مقتضیات قوِیه مودّت است، چنان چه در جای خود محقّق شده،؛ لبعض الاصدقاء.
خجسته دختر زهرا که هست آینه زپای تا به سر و جلوه اله در اوست
زممکنات به واجب کس اشتباهی نیست به غیر عصمت صغری که اشتباه در اوست
گواه عصمت او انّما یرید الله نه بس همین همه قرآن بگو گواه در اوست
راهکارهای جذب دانش آموزان به تحصیل در حوزه های علمیه
با توجه به هجمه های فرهنگی دشمن و تبلیغ گسترده غرب و جذب بیشتر جوانان به سمت جامعه غرب و کشورهای اروپایی و هم چنین سهل بودن ورود به دانشگاه ها در کشور ، تبلیغ و جذب جوانان به خصوص دانش آموزان به تحصیل در حوزه های علمیه سخت تر و سخت تر می شود.
حال خواستار کمک و یاری از شما دوستان خوب و ارزشی خود دارم تا با همفکری هم و ارائه نظراتتان مبنی بر چگونگی جذب دانش آموزان نسبت به تحصیل در حوزه علمیه ، حوزه های علمیه به ویژه حوزه های علمیه خواهران را مملو از مبلغین عفیف و پاکدامن کنیم.
انشاءالله.
منتظر نظراتتان هستیم.
آیت الله جوادی آملی: با وضو در راهپیمایی شرکت کنیم
آيتالله جوادي آملي گفت: با شعارها انقلاب پيروز شد و شاه رفت و با همين شعارها هم انقلاب تا ظهور باقي ميماند، خدا فرموده است من خودم بساط کافران و مشرکان و منافقان را بر ميچينم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، آيتالله جوادي آملي در جلسه درس تفسير قرآن کريم در مسجد اعظم قم، افزود: خيلي از دوستان ما وضو ميگرفتند ميآمدند و خيلي از خواص، افکار ديگري هم داشتند و واقعا با همين شعارها انقلاب پيروز شد و شاه رفت و با همين شعارها هم انقلاب تا ظهور باقي مي ماند، خدا فرموده است که شما به وظيفهتان عمل کنيد و دخالت نکنيد، من خودم بساط کافران و مشرکان و منافقان را بر ميچينم.
آيت الله جوادي آملي تصريح کرد: آن ها دائما ميگويند گزينهها روي ميز است، يعني کار به دست ما است همان حرفي که فرعون ميزد، ولي ما بايد در اين راهپيماييها درود بر امام و شهدا بفرستيم و گراميداشت رهبري را داشته باشيم، اما يا «احد» و يا «صمد» يادمان نرود و بي وضو در اين راهپيمايي شرکت نکنيم.
وي خاطرنشان کرد: تفکر امروز غرب همان اومانيسم است، اگر چه اصطلاحات و الفاظ تغيير کرده باشد؛ اينکه گفتند تا زنده هستيد عالم باشيد، چون عالم اگر نتواند باري از دوش ديگران بردارد، زير بار استعمار هم نمي رود و باربري نمي دهد، زيرا حوزويان و دانشگاهيان با يک دست تعليم و يا دست ديگر تعليل دارند.
وي اظهارداشت: خدا فرموده ما نيازي به ياوري شما نداريم، امروز هم همين است خدا نيازي به ياوري ما ندارد، بلکه وظيفه ما حفظ حرمت خون شهدا، امام و اکرام رهبري است.
شرکت در راهپیمایی موجب عقب نشینی دشمن می شود.
مقام معظم رهبری مد ظله العالی:
ملت ایران هرسال با حرکت خود در 22 بهمن دشمن را در جای خود متوقف و وادار به عقب نشینی کرده است.
اساتید و طلاب مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت نیز با شرکت در راهپیمایی 22 بهمن باری دیگر لبیک به رهبری و انقلاب اسلامی خواهند گفت.
اعطاء جوایز طلاب برتر
به مناسبت سی و ششمین سالگرد انقلاب اسلامی ایران ، به طلاب ممتازآموزشی، پژوهشی، فرهنگی، در مدرسه علمیه الزهرا(س) کلاردشت جوایزی اعطاء گردید.
نقش زنان در تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی ایران
به مناسبت فرارسیدن سی و ششمین سالگرد شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، همایشی با عنوان نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران با دعوت از مسئولین محترم و بانوان شهرستان کلاردشت در سالن اجتماعات مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برگزار گردید.
حضور خواهر شهیدان فهمیده در بین طلاب
به مناسبت دهه مبارک فجر خواهر شهیدان فهمیده و هیئت همراهشان و مسئولین شهرستان، در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت حضور یافتند.
خواهر شهیدان فهمیده با اشاره به اینکه صحبت با عکس شهدا چقدر زیباست و لذت بخش است، خاطر نشان کرد: من خودم بارها و بارهاشده با عکس محمدحسین حرف زدم و درد و دلی کردم، شاید به یک روز نکشیده باشد که جواب خواسته ام را گرفتم.اینها برایمان ارزشمند است.
وی در ادامه افزود: وقتی به ائمه دل می بندیم و از آنها می خواهیم که برایمان کاری انجام دهند، انتظار برآورده شدن خواسته یمان را داریم،اما وقتی بر مزار شهیدی می روید و درد ودل می کنید نمی خواهید خواسته تان انجام شود فقط دردو دل می کنید.و خیلی از وقتها پیش آمده که همان شهید واسطه بین شما و ائمه شده و به خواسته تان رسیدید. یقین داشته باشید هرجایی شهیدهست گواه اعمال و واسطه بین ما و ائمه است.
خواهر شهیدان فهمیده با بیان خاطره ای از خواب مادرشان که پس از شهادت محمد حسین بی قراری می کردند افزودند:
محمدحسین یک شب به خواب مادرم آمد و گفت:من جایم خوب است مزاحم من نشوید و برای من گریه نکنید فقط قرآن بخوانید.
خواسته خواهر شهیدان فهمیده از طلاب مدرسه علمیه خواهران خواندن وصیت نامه و زندگینامه شهدا و درس گرفتن از زندگیشان و اینکه در امر تبلیغ از آنها استفاده کرده و به کار ببرند بوده است.
ایشان در پایان خاطر نشان کردند: ما از وجو پرفیض شما در سطح آموزش و پرورش استفاده های زیادی می کنیم و مطمئناً به وجود پربرکت شما نیاز زیادی دارد. انشاء الله هرجا هستید خدمت رسان خیلی خوبی باشید و خدمتگذار خوبی برای جامعه کوچک دانش آموزی در سطح شهرستان.
برگزاری جلسه توجیهی تحقیقات پایانی طلاب مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت
جلسه توجیهی تحقیقات پایانی با حضور طلاب در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برگزار گردید. این جلسه از ساعت 10 تا 11:30 به طول انجامید. خانم منصور لکورج معاون پژوهش ضمن بررسی در صد پیشرفت کار تحقیقات پایانی به بیان نکات نگارشی آیین نامه تحقیقات پایانی پرداختند.
دیدار مسئولین مدرسه علمیه الزهرا(س) کلاردشت با امام جمعه شهرستان
همزمان با آغاز دهه مبارک فجر، طلاب و مسئولین مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت به دیدار امام جمعه شهرستان کلاردشت رفتند.
حجت الاسلام مقیسه در این دیدار با اشاره به وجود با ارزش و پر برکت دو حوزه علمیه الزهراء(س) و امام علی(ع) در شهرستان خاطر نشان کرد:طلبه باید سختی ها را تحمل نموده تا آرمان های انقلاب به ثمر بنشیند.
وی با بیان اینکه کار فرهنگی سخت است، ابتدا خود را نشان نمی دهد، بعدها اثراتش نمایان می شود افزود: به گفته آیت الله وحید کار فرهنگی و تحقیق در مسائل علمی مثل این است که انسان بخواهد با سوزن کوه بکند.
حرف دل با پیامبر اکرم (ص) رسول مهرو محبت
یا محمدا!
بسوزد آن کاغذی که توهین به تو را در خط به خط خود جای داد و از این شرم آتش نگرفت.
خداوندا
توهین کنندگان به پیامبر مهربانی و اسوه اخلاق را در گمراهی دائمی نابود بگردان تا مرحمی بر دل های داغ دیده شیعیان آن حضرت
باشد.
بار الها من عاشق محمدم ( صلی الله علیه وآله وسلم).
دلنوشته مهدیه قربانی
برگزاری محفل انسی با قرآن، محفل بهره مندی از آثار معنوی تلاوت قرآن
همزمان با سی وششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، محفل انس با قرآن در راستای اشاعه فرهنگ تلاوت کلام الهی، تقویت فعالیت های فرهنگی و بهره مندی از آثار معنوی تلاوت قرآن، در سالن اجتماعات مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت به صورت با شکوهی برگزار شد.
تلاوت قاریان ، قرائت لطایف قرآنی و دلنوشته ، بیان نکات اخلاقی سوره حجرات از جمله برنامه های این مراسم معنوی بود .
در انتهای این مراسم که با پذیرایی مختصری همراه بود از قاریان تجلیل شد.
برپایی ایستگاه صلواتی رهروان انقلاب
در دومین روز از دهه مبارک فجر، به همت معاونت فرهنگی و بسیج طلاب حضرته معصومه(س) در قالب
برنامه های ستاد دهه فجر، ایستگاه صلواتی درمدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برپا شد.
باشد که مورد رضایت حضرت باری تعالی قرار گیرد.
دهه فجر بر فجرآفرینان مبارک باد
همه برای امام بودند و
امام برای همه و
امت همراه امام برای خدا
تورامن چشم در راهم
بر چهره پر ز نور مهدي صلوات / بر جان و دل صبور مهدي صلوات
تا امر فرج شود مهيا بفرست / بهر فرج و ظهور مهدي صلوات
آیا تکرار تاریخ ممکن است
پیوند: http://da3tan-kotah.mihanblog.com/post/29
لینک:
مردی مقابل پور سینا ایستاد و گفت : ای خردمند ، به من بگو آیا من هم همانند پدرم در تهی دستی و فقر می میرم ؟ پورسینا تبسمی کرد و گفت : اگر خودت نخواهی ، خیر به آن روی نمی شوی . مرد گفت گویند هر بار ما آینه پدران خویشیم و بر آن راه خواهیم بود .
پور سینا گفت پدر من دارای مال و ثروت فراوان بود اما کسی جز مردم شهرمان او را نمی شناخت . حال من ثروت ندارم اما شهرت بسیار دارم . هر یک مسیر جدا را طی کرده ایم . چرا فکر می کنی همواره باید راه رفته را باز طی کنیم .
مرد نفسی راحت کشید و گفت : همسایه ام چنین گفت . اگر مرا دلداری نمی دادید قالب تهی می کردم .
پورسینا خندید و در حالی که از او دور می شد گفت احتمالا ترس را از پدر به ارث برده ایی و مرد با خنده می گفت آری آری…
متفکر یگانه کشورمان حکیم ارد بزرگ می گوید : گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونه های آن در حال پیدایش است .
این سخن اندیشمند کشورمان نشان می تکرار تاریخ ممکن نیست . حتی در رویدادهای مشابه ، باز هم کمال و افق بلندتری را می شود دید .
داستان خوبی و بدی
دو دوست براي تفريح به ييلاق هاي خارج از شهر رفتند. در بين راه بر سر زمان استراحت اختلاف نظر پيدا کردند و يکي از آن ها در اثر عصبانيت بر روي ديگري سيلي محکمي زد.
آن يکي که سيلي خورده بود سخت آزرده شد، اما بدون آن که چيزي بگويد روي شن هاي کنار رودخانه نوشت: «امروز بهترين دوستم به من سيلي زد.»
سپس راه خود را ادامه دادند و به قسمت عميق رودخانه رسيدند. آن دوستي که سيلي خورده بود پايش لغزيد و نزديک بود با جريان آب به سمت پرتگاهي خطرناک برود که دوستش او را نجات داد.
وقتي نفسش بالا آمد سنگ تيزي برداشت و به زحمت روي صخره اي نوشت: «امروز بهترين دوستم، جانم را نجات داد.»
دوستش با تعجب پرسيد: «چرا آن دفعه روي شن ها نوشتي و اين بار روي صخره؟» ديگري لبخند زد
و گفت: «وقتي بدي مي بينيم بايد روي شن ها بنويسيم تا به راحتي با جريان آب شسته شود و وقتي محبتي در حق ما مي شود بايد روي سنگ سختي حک کنيم تا براي هميشه بماند.»
باورها- داستانی جالب و آموزنده
روزي دانشمندي آزمايش جالبي انجام داد… او آكواريومي شيشه اي ساخت و با ديواري شيشه اي دو قسمت كرد . در يك قسمت ماهي بزرگي انداخت و در قسمت ديگر ماهي كوچكي كه غذاي مورد علاقه ي ماهي بزرگ بود .
ماهي كوچك تنها غذاي ماهي بزرگ بود و دانشمند به آن غذاي ديگري نمي داد… او براي خوردن ماهي كوچك بارها و بارها به طرفش حمله كرد ، اما هر بار به ديواري نامرئي مي خورد . همان ديوار شيشه اي كه او را از غذاي مورد علاقش جدا ميكرد .
بالا خره بعد از مدتي از حمله به ماهي كوچك منصرف شد . او باور كرده بود كه رفتن به آن طرف اكواريوم و خوردن ماهي كوچك كاري غير ممكن است .
دانشمند شيشه وسط را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز كرد ؛ اما ماهي بزرگ هرگز به ماهي كوچك حمله نكرد . او هرگز قدم به سمت ديگر اكواريوم نگذاشت و از گرسنگي مرد . ميدانيد چرا ؟
آن ديوار شيشه اي ديگر وجود نداشت ، اما ماهي بزرگ در ذهنش يك ديوار شيشه اي ساخته بود . يك ديوار كه شكستنش از شكستن هر ديوار واقعي سخت تر بود ؛ آن ديوار باور خودش بود . باورش به محدوديت . باورش به وجود ديوار . باورش به … ………..
لباس متفاوت یک روحانی در برنامه زنده
پیوند: http://bartarinha.ir/
روز پنجشنبه گذشته به مناسبت میلاد پیامبر اکرم برنامه ای تحت عنوان «جشن خاتم» روی آنتن شبکه تهران رفت که حضور یک روحانی با لباس متفاوت از نقاط قابل توجه آن بود.
این روحانی با لباس زرد و عبا و عمامه مشکی در برنامه حاضر شده بود. این روحانی ضمن هماهنگ بودن جوراب و کفشش با لباس هایش، ساعت مچی زرد هم به دست بسته بود.
علت قیام به هنگام شنیدن نام قائم
درباره فلسفه برخاستن و دست در سر گذاشتن، روایتی ذکر شده است که علت آن را هم بیان می کند،
از امام صادق(ع) پرسیدند: سبب برخاستن به خاطر ذکر لفظ «قائم»-از القاب امام حجّت(عج)- چیست؟
فرمود: زیرا او را غیبتی طولانی است و او را شدت مهربانی خود نسبت به دوستانش، هر کس را که به این لقب از او یاد میکند به دیده عنایت مینگرد، زیرا این لقب یادآور حکومت او و برانگیزاننده حسرت غربت اوست، به خاطر بزرگداشت اوست که باید بنده خاضع و فروتن، هنگامی که مولای گرامی او با دیدگان شریفش به او نگاه میکند، برخیزد و احترام کند و تعجیل فرج او را از خدای تعالی بخواهد.
بیتردید این برخاستن که به فرمایش امام صادق(ع) یادآور قیام و حکومت حضرت مهدی(عج) است، تنها به انگیزه احترام صورت نمیگیرد، بلکه دلالتی بر آمادگی شیعه منتظر،برای قیام و همراهی با مولای خویش نیز دارد.
پیام این «قیام»؛ هم احترام به «قائم» است، هم همسویی با آرمانهای بزرگ قیام جهانی او». پیام این قیام؛ هم واکنش در مقابل نگاه مهرآمیز «مولای غایب» است، هم بیعتی برای همراهی با او در روزظهور.
* البته برخاستن به هنگام شنیدن نام قائم امری اخلاقی و مستحب است، واجب نیست.*
اطلاعات قرآنی
عروس قرآن : سوره الرحمن
بزرگترین سوره : سوره بقره
بزرگترین آیه : بقره / 282
کلمه وسط قرآن : ولیتلطف /کهف / 19
بزرگترین کلمه قرآن : فاسقیناکموه/ حجر / 22
اولین سوره که نازل شد : علق
تعداد سوره های قرآن : 114
تعداد حزب قرآن : 120
تعداد حروف قرآن : 323671
تعداد بسمله قرآن : 114
سجده های مستحب قرآن : 11 آیه
سوره ای که حرف فا در آن نیست : سوره حمد
سوره ای که در تمام آیاتش کلمه الله است : مجادله
امیدبخش ترین آیه : قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله
قلب قرآن : سوره یس
کوچکترین سوره : سوره کوثر
کوچکترین آیه : طه
حرف وسط قرآن : تا
کوچکترین کلمه قرآن :با بسمله
آخرین سوره که نازل شد : نصر
تعداد جز قرآن : 30 جز
تعداد کلمات قرآن : 77437
تعداد آیات قرآن : 6236
تعداد حروف مقطعه : 71 در آغاز 29 سوره
مهمترین آیه قرآن : آیه الکرسی
سوره ای که حرف میم در آن نیست : کوثر (به غیر از بسمله)
عدالت آمیزترین آیه : ان الله یامر بالعدل و الاحسان
ترس آورترین آیه : فمن یعمل مثقال ذره شراً یره
شلوار جین و توهین به مقدسات
تولید و عرضه راحت لباس های “زنانه” و “مردانه” در کشور و عدم نظارت صحیح بر نحوه تولید و عرضه لباس در بازار باعث شده است که در بسیاری از موارد، شاهد تهیه و تولید لباس و کفش هایی باشیم که به نوعی به مقدسات دینی توهین می کنند.
بنابراین گزارش، ورود کیف و کفش هایی از کشور “چین” که نام حضرت رسول (ص) توهین میکردند، اولین اخبار واصله از اهانت به مقدسات دینی بود. اخباری که بدون هیچ نتیجه ای، در رسانه ها منعکس شد و متاسفانه تاکنون هیچ سازمانی به خود اجازه ورود به آن را نداده و این کالا همچنان بعد از گذشت سال ها در بازار یافت می شود و بعضا می توان نمونه تصاویر آن را بعد از خرید، توسط مشتری در شبکه های اجتماعی ملاحظه کرد.
در این میان، اقدام جدیدی که به تازگی در بازار مشاهده شده، تولید شلوارهای جینی است که بر پشت آن عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» نوشته شده و ویژه “خانم ها” است که با “نگین” هم تزئین شده است.
این شلوارها که به راحتی در بازار به فروش می رسد، بدون توجه مشتری به عبارت نوشته شده خریداری می شود و هیچ ارگانی هم بر آن نظارت نمی کند.
این توهین ها به مقدسات دینی که صرفا در شبکه های اجتماعی توسط خود مردم اطلاع رسانی می شود، بدون هیچ واکنشی از سوی سازمان های نظارت کننده، همچنان پا برجاست و تولیدکنندگان آن نیز روز به روز با قدرت به کارشان در این زمینه ادامه می دهند.
دعای فرج
آغاز امامت امام زمان(عج)
رسول خدا فرمود:
در دولت او (امام زمان) مردم آنچنان در رفاه وآسایش به سر می برند که هرگز نظیر آن دیده نشده است.…
سالروز آغاز امامت آخرین مرد نجات و مایه ی نزول برکات مبارک باد.
دوست داری به خدا چی بگی؟
کسی رهبر به جز سید علی نیست
پیوند: http://asr-entezar.ir/9dey/?p=3346
شعر ۹ دی/ کسی رهبر به جز “سید علی ” نیست
این شعر، سروده آقای مهدی علی محمدی برادر یک شهید است که در اشعار خود به لایههای انتظار، مباحث مربوط به یک فرد منتظر، و بصیرت منتظران میپردازد. وی در شعر خود که در نخستین سالروز حماسه «۹ دی» سروده است، به وقایع روز عاشورا و پاسخ ملت بابصیرت و ولایتمدار به فتنهگران پرداخته است.
هوا آشفته بود و شهر مجنون
زمین سر در گریبان، چشم پر خون
حماسه میخروشید از گلوشان
ز رگها خون غیرت سخت جوشان
که عاشورا کسی رقصیده؟ او کیست؟
چه کس با شاه دین جنگیده؟ کوفیست؟!
از این غم شهر گویا پر ز شیر است
دی از گرمای این دلها چو تیر است
همه عمارگون، آماده، هوشیار
تمام شهر بیدارند، بیدار
کسی حرمت شکن آشوب کرده
شغالی بیشه را مخروب کرده
الا ای فتنه گر، شیطان، حرامی!
میان بیشهی شیران خرامی؟!
شما، ای جمله عالم گوش دارید
کلام آوازهی بر گوش دارید
به ایران، رهبری فرزانه داریم
اشارت او کند جان میسپاریم
الا ای فتنهگر، ما مرد جنگیم
برای رجمت ای ابلیس، سنگیم
چو شمشیر آخته، در دست اوییم!
بمیرید از حسد، سر مست اوییم
ابابیلیم اگر بر فیلهایید
چو ریگی نرم آخر زیر پایید
۹ دی سیل مردم باز جوشید
تمام سینهها آخر خروشید
خس و خاشاک را از شهر راندند
سران فتنه زیر پای ماندند
ولی حرفیست بی پیرایهای دوست
که این حرف از زبان یار حق گوست
“بصیرت ” یاب، بیدارست دشمن
ز حقد و کینه تبدار است دشمن
صف آراییست! اما در غبار است
میان فتنه ره دشوار و تار است
چراغ راه ما را جز ولیّ نیست
کسی رهبر به جز “ سید علی ” نیست
بی تو ای صاح الزمان...!
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه دل وا نمی شود بی تو
برآی از افق ای آفتاب صبح امید
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو
هزار چشمه جوشان به چشم ها جاریست
یکی روانه ی دریا نمی شود بی تو
ز سرد مهری شب های هجر دلتنگم
بیا که عقده دل وا نمی شود بی تو
بیا، بیا گره از کار عاشقان بگشای
که عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو
وقتی پسری به راحتی به محبوبش میرسد ، براحتی هم او را رها می کند.
مردی در تاریکی بیابان، برگ چکی را گم کرد که چند صد میلیون تومان ارزش داشت. هرچه گشت آن را نیافت. در آخر ورقه ای را در تاریکی پیدا کرد و آن را آتش زد تا در روشنایی، آن چک ارزشمند ش را بیابد. در نهایت آن را نیافت و صبح هنگام متوجه شد که آن برگه، همان سرمایه او بوده است که از دست داده است.
برخی از دختران امروزی مانند این مرد هستند. خداوند مردان را چنان آفریده است که نیازمند و محتاج به تشکیل خانواده و داشتن همسر باشند و مردان حاضرند برای شنیدن صدای محبوب خود هر کاری بکنند، آنان برای شنیدن یک کلمه ی ” بله “ بر سر سفره عقد، حاضرند همه چیز را تقدیم محبوب شان بکنند.
آیا عاقلانه است که دختری ساعت ها با پسری که معلوم نیست تا به حال با چند نفر رابطه داشته است، به گفت و گو بنشیند بی آنکه آن پسر کم ترین بهایی را برای این هم صحبتی داده باشد؟
وقتی دختران امروز قدر خود را نمی دانند و وجود خود را رایگان در اختیار هر کس و نا کسی می گذارند، آیا انتظار می رود که پسران قدر آنان را بدانند؟
طبیعی است پسری که به راحتی به محبوبش رسیده قدر او را ندانسته و به راحتی هم او را رها می کند؟
دامن کوتاه به جای بمب...!
میشل هولباک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی: ” برای غلبه بر مسلمانان باید آنها را به فساد کشید، اما از راه زور نمی توانیم افراط گرایی دینی را متوقف سازیم. پس بهتر است مسلمانان را به فساد بکشانیم. به جای بمب، دامن های کوتاه و گوشواره فرو ریزیم.”
حجاب عزت است یا اسارت/ص106.
نداشتن کینه در دل
احادیث در مورد هفته پژوهش
پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله وسلم
« من مات و ميراثه الدّفاتر و المحابر وجبت له الجنّة »
هر که از دنيا رود و ميراثش دفترها و دواتها باشد، بهشت ارزاني اش باد.
«ارشاد القلوب، ص 176»
پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله وسلم
«قيّدوا العلم بالکتاب »
با نگارش، دانش را در بند خويش کشيد.
«تحف العقول، ص 36»
پيامبر اعظم صلي الله عليه وآله وسلم
«تلاث تخرق الحجب و تنتهي الي ما بين يدي اللّه: صرير أقلام العلماء و وطي أقدام المجاهدين و صوت مغازل المحصنات»
سه بانگِ طنين انداز است که پرده ها را مي درد و پژواک آن در نهايت به خدا مي رسد: بانگ قلمهاي دانشمندان، بانگ قدمهاي مجاهدان و بانگ چرخ بافندگي زنان پاکدامن.
« تفسير نمونه، ج 24، ص 377 »
حضرت محمد (ص):
پژوهنده دانش میان نادانان چون زنده ای است میان مردگان.
حضرت علی(ع) :
آن کسی که پژوهش را استمرار نمی بخشد از درک دانش بی نصیب است.
امام صادق (ع) :
مطالعه و تحقیق بسیار در مسائل علمی عقل را شکفته و فکر را تقویت می کند.
حضرت علی(ع) :
برای ترقی و پیشرفت هیچ روشی بهتر از تحقیق و پژوهش نیست.
سفارش به ذکر یونسیه
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی(ره) استاد اخلاق امام خمینی (ره) در یک از آثار خود می نویسد:
در ایام تحصیل در نجف اشرف شیخ و استادی داشتم که برای طلاب با تقوا، مرجع بود. از او سؤال کردم چه عملی را شما تجربه کرده اید که می تواند در حال سالک مؤثر باشد؟ فرمود: در هر شبانه روز یک سجده طولانی بجای آورد و در حال سجده بگوید” لا اله الّا انت. سبحانک انّی کنت من الظالمین” در حال ذکر این چنین توجه کند که پروردگارم منزه از این است که بر من ظلمی روا داشته باشد، بلکه خود من هستم که بر نفسم ستم کردم و او را در این مهالک قرار دادم. استاد من علاقه مندانش را به این سجده سفارش می کرد و هرکس که انجام می داد تأثیرش را مشاهده می کرد، مخصوصاً کسانیکه این سجده را بیشتر طول می دادند. بعضی آنها هزار مرتبه ذکر مذکور را در سجده تکرار می کردند و بعضی کمتر و بعضی بیشتر وشنیدم که بعضی آنها این ذکر را سه هزار مرتبه در سجده تکرار می کردند.
[ المراقبات/ص122]
بسیجیان گمنام
پیامبرخدا(ص) :
محبوب ترین بندگان نزد خدای تعالی، پرهیزگاران گمنام اند؛ همانان که هرگاه غایب باشند، جویای حالشان نمی شوند و وقتی حضور دارند، ناشناخته اند. آنان، پیشوایان هدایت اند و چراغ های دانش.
امام صادق(ع):
اگر میتوانید ناشناس بمانید، چنین کنید، و باکی بر تونیست اگر مردم تو را ستایش نکنند و حتی در میان مردم، نکوهیده اشی، اگر نزد خداوند- تبارک و تعالی-، ستوده باشی.
وعده خدا در سوره نور برای چه کسی است؟
وهابیون معتقدند که آیه (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ…) در مورد صحابه نازل شده است و ربطی به امام زمان (علیه السلام) و شیعیان ندارد
بسم الله الرحمن الرحیم
« وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنكمُ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لهَمْ دِينهَمُ الَّذِى ارْتَضىَ لهَمْ وَ لَيُبَدِّلَنهَّم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنىِ لَا يُشْرِكُونَ بىِ شَيْا وَ مَن كَفَرَ بَعْدَ ذَالِكَ فَأُوْلَئكَ هُمُ الْفَاسِقُون»
خدا به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، وعده داده است كه حتماً آنان را در زمين جانشين [ديگران] كند، همان گونه كه پيشينيان آنان را جانشين [ديگران] كرد، و قطعاً دينشان را كه براى آنان پسنديده به سودشان استوار نمايد، و يقيناً بيمشان را تبديل به امنيت كند، [تا جايى كه] فقط مرا بپرستند [و] هيچ چيزى را شريك من نگيرند. و آنان كه پس از اين نعمت هاى ويژه ناسپاسى ورزند [در حقيقت] بدكار و نافرمان اند. (1)
خداوند متعال در این آیه وعده حکومتی را می دهد که بر پایه دین استوار و پر از عدل و داد و امنیت است و همانندش پیش از آن اتفاق نیفتاده است. طبق این آیه در حکومت وعده داده شده، هیچکس مشرک نخواهد ماند و همه به پرستش خدای یگانه روی میاورند و گروه اندکی که از پرستش خدا سر باز بزنند فاسقند.
البته برای اهل خرد و اندیشه همین ترجمه تحت اللفظی آیه کفایت می کند تا متوجه شوند این آیه در وصف خلفای راشدین و هیچ یک از صحابه نمی تواند باشد.
اما در ادامه برای افرادی که مصداق آیه (فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً) (2) هستند و در هر زمینه ای به دنبال فتنه و وسوسه ای شیطانی می گردند دلایلی ذکر می شود.
اولاً: اگر آنچه را كه این افراد ادعا ميكنند صحت دارد، پس چرا جناب ابوبكر كه در سقيفه به هر چيزي استناد كرد تا جا نشینی خود را محکم کند، به اين آيه استناد نكرد؟
ثانيا: جناب عايشه (دختر خلیفه اول) به صراحت ميگويد كه هيچ آيهاي در قرآن در حق ما نازل نشده است: «ما انزل الله فينا شيئا من القرآن» (3)
ثالثاً: خود علمای اهل سنت برای این آیه جواب دادهاند. شوکانی از مفسرین بنام اهل سنت در این باره مینویسد:
و معنى لیستخلفنهم فی الأرض: لیجعلنهم فیها خلفاء یتصرفون فیها تصرف الملوک فی مملوکاتهم، وقد أبعد من قال إنها مختصة بالخلفاء الأربعة، أو بالمهاجرین، أو بأن المراد بالأرض أرض مکة، وقد عرفت أن الاعتبار بعموم اللفظ لا بخصوص السبب، و ظاهر قوله (کما استخلف الذین من قبلهم) کل من استخلفه الله فی أرضه فلا یخص ذلک ببنی إسرائیل ولا أمة من الأمم دون غیرها. (4)
معنای استخلاف (جانشینی) در زمین این است که: ما آنان را حاکمان زمین قرار خواهیم داد تا همان گونه که پادشاهان و سلاطین در آنچه تحت تصرّفشان بود تصرف میکردند آنان نیز تصرف کنند. وکسانی که استخلاف را مخصوص به خلفای چهارگانه یا به مهاجران دانستهاند و مقصود از زمین را هم در آیه زمین مکه دانستهاند سخنی دور از حقیقت گفتهاند؛ چون لفظ استخلاف عام است و شامل همه مؤمنان می شود نه آن که خاص باشد و بگوییم در امم پیشین هم به گروه خاصی مانند بنی اسرائیل و یا امت خاصی اختصاص داشته است .
رابعاً: خداوند در این آیه وعده میدهد که تمام کسانی را که ایمان آوردهاند بر تمام زمین مسلط کند (لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ) و ارض نمیتواند اختصاص به یک مکان خاص داشته باشد؛ بلکه شامل تمام کشورها میشود؛ چنانچه بسیاری از علمای اهل سنت در تفاسیر خودشان بر این نکته تأکید کردهاند که مراد از « الارض » تمام کشورهای جهان است. (و هنوز چنین اتفاقی نیفتاده است)
ثعلبی در تفسیر خودش مینویسد:
والله لیستخلفنهم فی الأرض أی لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم، فیجعلهم ملوکها وسائسیها وسکانها. (5)
خداوند آنان را وارث زمین قرار خواهد داد؛ یعنی سرزمین کفار از عرب و عجم را تحت سلطه آنان قرار خواهد داد و آنان فرماندار و سیاستگذاران و ساکنان آن خواهند بود .
و ابن جوزی میگوید:
قوله تعالى: *(لیستخلفنهم) *أی: لیجعلنهم یخلفون من قبلهم، والمعنى: لیورثنهم أرض الکفار من العرب والعجم، فیجعلهم ملوکها وساستها وسکانها. (6)
معنای این سخن خداوند (لیستخلفنهم) این است که آنان (صالحان) را جانشینان مردم پس از خودشان قرار خواهد و در حقیقت وارثان سرزمین کافر از عرب و عجم و پادشاهان و ساکنان آنان خواهد بود .
و الغرناطی الکلبی در تفسیر خود میگوید :
(لیستخلفنهم فی الأرض) * وعد ظهر صدقه بفتح مشارق الأرض ومغاربها لهذه الأمة. (7)
این قسمت از آیه، وعدهای است که با آزاد شدن مشرق و مغرب زمین، به دست امت اسلامی محقق خواهد گشت، در حالی که میبینیم در زمان خلافت ابوبکر حتی تمام جزیره العرب به تصرف مسلمین در نیامده بود؛ چه رسد به تمام زمین .
پس قطعاً این آیه شامل هیچ یک از خلفای سه گانه نخواهد شد .
از این نکته استفاده میشود که این آیه اشاره دارد به زمان ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) که تمام مسلمین اتفاق دارند که وقتی آن حضرت ظهور کند، بر تمام زمین حکومت میکند و کفر و الحاد را در سراسر زمین نابود میکند .
خامساً: نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، ذیل آیه است که خداوند میفرماید :
وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ .
بسیاری از مفسرین اهل سنت گفتهاند که مراد از آن این است که خداوند دین اسلام را بر تمامی ادیان غالب خواهد کرد و دین اسلام تنها دینی خواهد بود که در سراسر عالم پیرو خواهد داشت و بقیه ادیان همگی از بین خواهد رفت .
سلیم بن عامر کلاعی میگوید: «از مقداد بن اسود شنیدم که گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شنیدم که فرمود: هیچ خانهای در زمین باقی نماند؛ مگر این که اسلام وارد آن خانه شده و با رغبت آن را پذیرا شدند و یا با ذلّت.»
در حالی که در زمان خلفای سه گانه حتی تمام مردم مدینه مسلمان نبودند و غیر مسلمان حتی در مدینه وجود داشت. خود اهل سنت اتفاق دارند که قاتل خلیفه دوم (جناب عمر) مجوسی بوده و او را در مسجد کشته است. پس معلوم میشود که این آیه هیچ ارتباطی با مشروعیت خلافت خلفای سه گانه ندارد .
امام صادق (علیه السلام) در روايتى فرمود: تأويل و مصداق اين آيه هنوز نيامده است. هنگامى كه قائم ما قيام كند كسى كه او را درك مىكند، تأويل اين آيه را مىبيند: «هر آينه دين محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) به هر جايى كه شب برسد، مىرسد (همه كره زمين)؛ به صورتى كه هيچ مشركى بر روى زمين نخواهد بود؛ همان گونه كه خداوند فرمود: (يعبدوننى…).» (8)
اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لاَ رَیْبَ فِیهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدِیثاً ؟(9)
(جز الله معبودی نیست. حتما شما را در روزی که شکی در آن نیست گرد می آورد و چه کسی از خدا راست گو تراست)
پی نوشت:
1. سوره نور/55.
2. سوره بقره/10
3. صحيح البخاري ، البخاري ، ج 6 ، ص 42 .
4. فتح القدیر ، الشوکانی ، ج 4 ، ص 47 .
5. تفسیر الثعلبی ، الثعلبی ، ج 7 ، ص 114 .
6. زاد المسیر ، ابن الجوزی ، ج 5 ، ص 372
7. التسهیل لعلوم التنزیل ، الغرناطی الکلبی ، ج 3 ، ص 71 .
8. بحارالانوار، ج 51، ص 55، ح 41.9. سوره نسا/87
یادداشتی از طرف خدا
يادداشتي از طرف خدا
به: شما
تاريخ : امروز
از: رئيس
موضوع : خودت
عطف به : زندگي
من خدا هستم.
امروز من همه مشكلاتت را اداره ميكنم .
لطفا به خاطر داشته باش كه من به كمك تو نياز ندارم.
اگر در زندگي وضعيتي برايت پيش آيد كه قادر به اداره كردن آن نيستي براي رفع كردن آن تلاش نكن .
آنرا در صندوق ( چيزي براي خدا تا انجام دهد ) بگذار .
همه چيز انجام خواهد شد ولي در زمان مورد نظر من ، نه تو .
وقتي كه مطلبي را در صندوق من گذاشتي ، همواره با اضطراب دنبال (پيگيري) نكن .
در عوض روي تمام چيزهاي عالي و شگفت انگيزي كه الان درزندگي ات وجود دارد تمركز کن .
نااميد نشو ، توي دنيا مردمي هستند كه رانندگي براي آنها يك امتياز بزرگ است.
شايد يك روز بد در محل كارت داشته باشي : به مردي فكر كن كه سالهاست بيکار است و شغلي ندارد.
ممكنه غصه زودگذر بودن تعطيلات آخر هفته را بخوري : به زني فكر كن كه با تنگدستي
وحشتناكي روزي دوازده ساعت ، هفت روز هفته را كار ميكند تا فقط شكم فرزندانش را سير كند.
وقتي كه روابط تو رو به تيرگي و بدي ميگذارد و دچار ياس ميشوي :
به انساني فكر كن كه هرگز طعم دوست داشتن و مورد محبت واقع شدن را نچشيده .
وقتي ماشينت خراب ميشود و تو مجبوري براي يافتن كمك مايلها پياده بروي :
به معلولي فكر كن كه دوست دارد يكبار فرصت راه رفتن داشته باشد.
ممكنه احساس بيهودگي كني و فكر كني كه اصلا براي چي زندگي ميكني و بپرسي هدف من چيه ؟ شكر گذار باش .
در اينجا كساني هستند كه عمرشان آنقدر كوتاه بوده كه فرصت كافي براي زندگي كردن نداشتند.
وقتي متوجه موهات كه تازه خاكستري شده در آينه ميشي :
به بيمار سرطاني فكر كن كه آرزو دارد كاش مويي داشت تا به آن رسيدگي كند.
دستورالعمل آیت الله محمد تقی بهجت
مبادا از زندگی خودمان، پشیمان شده بر گردیم؛ صریحاً میگویم: ـ مثلاًـ اگر نصف عمر هر شخصی در یاد منعم حقیقی است و نصف دیگر در غفلت، نصف زندگی، حیات او محسوب و نصف دیگر، ممات او محسوب است