شرح دعای روز دوازدهم ماه مبارک رمضان
اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ بِعِصْمَتِک یا عِصْمَةَ الخائِفین
خدایا زینت ده مرا در آن با پوشش و پاکدامنی و بپوشانم در آن جامه قناعت و خودداری و وادارم نما در آن بر عدل و انصاف و آسودهام دار در آن از هر چیز که میترسم به نگاهداری خودت ای نگهدار ترسناکان
« اللّهمّ زَینّی فیهِ بالسّتْرِ والعَفافِ»
خدایا روزی کن من را در ماه رمضان و به دو چیز زینت بده :
ستر و عفاف. ستر یعنی اینکه گناهان مردم را مخفی کنم. خوش به حال بندهای که به عیب خودش میپردازد و به عیب دیگران کاری ندارد. اگر رفیقت هم عیب دارد به کسی نگو. غیبت حرام است و عمل چهل روز را از بین میبرد و اعمال خوب غیبت کننده را در نامه اعمال شخص غیبت شونده مینویسند.
چه خوب است که خوبیهای مردم را بیان کنیم .
آنها که به عیب دیگران کاری ندارند، بهترین زینت را دارند. حدیث داریم خوش به حال کسی که به عیب خود پرداخته به عیب دیگران کاری ندارد.
در ادامه دعا عفاف آمده است. عفاف یعنی اینکه گناه نکنیم و عفت نفس داشته باشیم که گناه نکردن است. پس بیان نکردن گناه دیگران و داشتن عفاف اولین دعایی است که در این روز از خدا میخواهیم.
« واسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنوعِ والکَفافِ»
خدایا من را به دو چیز مستور کن؛ یکی لباس قناعت و دیگری کفاف.
کفاف یعنی اینکه زندگی را بگذرانیم. اگر مال و ثروت زیاد داشته باشیم گرفتار میشویم و اگر دستمان پیش کسی دراز باشد ذلیل میشویم پس از خدا بخواهیم که به اندازه کفاف زندگی به ما بدهد. قناعت هم به انسان عزت میدهد و کسی که قناعت دارد خدا او را عزیز میکند.
بزرگترین گنج، قناعت است و قناعت سرمایهای بیپایان. قناعت، یعنی نخواستن، کم خواستن، راضی بودن به داشته و کندن دندان طمع.
نفس، چاه ویلی است که هیچگاه پر نمیشود. درد « تکاثر» و « افزونطلبی»، زخم ناسور بشریت بوده و هست و تنها مرهم آن « قناعت» است.
« واحْمِلنی فیهِ علی العَدْلِ والإنْصافِ وامِنّی فیهِ من کلِّ ما أخافُ »
خدایا من را عادل کن و کاری کن انصاف داشته باشم و خدایا از هرچه که من از آن میترسم من را امان ده. اگر کسی ما را تهدید میکند به ما ایمنی بده که کسی نتواند به ما تعرض کند.
« بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین»
به عصمت و حفظ و نگهبانی خودت ای کسی که خائفین و ترسناکان را نگهداری میکنی، ای کسی که هر که به تو متوسل میشود از او نگهداری میکنی، خدایا درباره ما این دعاها را مستجاب بفرما!
شرح دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین
ای خدا مرا در این روز از آنان که بر تو توکل کنند و نزد تو فوز و سعادت یابند قرار ده و مرا از آنان که مقربان درگاه تو باشند قرار ده به حق احسانت ای منتهای آرزوی طالبان.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ
خدایا من را در ماه رمضان از کسانی قرار ده که اهل توکل به تو هستند، چشمم به دست این و آن نباشد؛ چقدر خوب است که انسان توکل داشته باشد و اهل توکل باشد.
معنای توکل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان, و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بندهای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد, این همان توکل بر خدا است
توکل چیست؟
پیامبر گرامی اسلام(ص) تفسیر توکل را از جبرئیل سوال کرد, جبرئیل گفت: معنای توکل این است که انسان یقین کند به اینکه سود و زیان, و بخشش و حرمان به دست مردم نیست و باید از آنها ناامید بود و اگر بندهای به این مرتبه از معرفت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و جز او به کسی امیدوار نباشد و از غیر او نهراسد و غیر از خدا چشم طمع به کسی نداشته باشد, این همان توکل بر خدا است.( مجلسی, محمد باقر, بحارالانوار, ج 68, ص 138, ح 23)
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ
خدایا من را از رستگاران قرار بده ؛ نه از اهل شقاوت
فائز به معنای سعادتمند است که به کسی گویند که خداوند او را به واسطه عمل به دستوراتش به رحمتش وارد کرده و از عذابش دور ساخته است چنانچه در قرآن میفرماید: “قُلْ إِنِّیَ أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ"(انعام ،15) یعنی “بگو که از عذاب روز عظیم (یعنی قیامت) میترسم که معصیت پروردگارم را انجام دهم" و در آیه بعد میفرماید: “مَّن یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ"(انعام ،16) یعنی “کسی که از عذاب روز قیامت در امان بماند و از او عذاب برداشته شود پس به تحقیق به رحمت الهی وارد شده است که این سعادتمندی آشکار است" و آنان که از معصیت پروردگار خویش اجتناب میکنند یقیناً خداوند از آنان راضی است که این رضایت سرچشمه از رضایت مخلوق به قضا و قدر پروردگار است به طوری که خداوند در قرآن میفرماید: “خداوند از ایشان راضی است و آنان از خداوند راضیند که این رستگاری و سعادتمندی بزرگ است" که ما نیز از خداوند میخواهیم در این روز ما را از کسانی قرار دهد که به فوز عظیم دست یافتهاند…
وَ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ
خدایا من را از مقربین در گاهت قرار بده؛ خدا نکند طوری زندگی کنیم که خدا به ما بگوید تو بنده من نیستی و ما را از درگاه ربوبی خودش دور کند و بگوید برو ؛ گاهی پدر به فرزند نا صالح خود میگوید ؛ برو تو دیگر فرزند من نیستی خدا هم گاهی به بنده خودش که غرق در معاصی شده است میگوید : از درگاه من دور شو که دیگر تو بنده من نیستی ! خدا کند که خدا به ما بگوید، تو بنده من هستی.
“خداوند و رسولش و برگزیدگان از ایشان (یعنی اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام) را اطاعت نمایید" عمل نموده تا بتوانند جزء کسانی قرار گیر که مقرب درگاه الهی هستند. پس ما نیز از خداوند میخواهیم به حق لطف و احسانش ما را جزء کسانی قرار دهد که مقرب درگاه اویند
. بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِین
به حق احسانت خواستههای من را اجابت کن؛ ای کسی که غایت طالبین تویی! انسان وقتی از همه جا نا امید میشود، آخر کار در خانه خدا میرود و آن وقت دعا مستجاب میشود.
عادتهای اشتباه غذایی در ماه مبارک رمضان
برخی روزه داران، پس از یک روز طولانی بدون توجه به خطرات و ضررهای اشتباهات در تغذیه، سر سفره افطار می نشینند.
در اینجا به بارزترین اشتباهات غذایی اشاره می شود:
1 – نوشیدن آب سرد؛ که در صورت تشنگی باعث کاهش تحرک خون در معده و روده و در نهایت ایجاد مشکل در هضم غذا می شود.
2 – آغاز افطاری با غذاهای چرب؛ این درحالی است که افطار باید با شیرینجات ساده ای آغاز شود که هضم آن آسان باشد، بهتر آن است که افطاری با خرما آغاز شود که سرشار از قند های سریع الجذب بوده و باعث افزایش قند خون به شکلی معتدل و آسان می شود.
3 – مصرف مقدار زیادی غذا در زمان افطار؛ این درحالی است که طبق توصیه پزشکان پس از افطار باید غذا در چند نوبت و در وعده های متعدد مصرف شود.
4 – زیاده روی در خوردن شیرینی و غذاهای خمیری چس از افطار؛ این کار باعث انباشت چربی و چاقی می شود.
5 – زیاده روی در مصرف نمک، ادویه و ترشی؛ این کار نیز باعث کاهش آب بدن، احساس تشنگی در زمان روزه داری و نامنظم شدن ضربان قلب می شود.
شرح دعای روز نهم ماه مبارک رمضان
« اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ ؛ خدایا قرار ده برایم در این روز بهرهای از رحمت وسیعت و راهنماییام کن در این ماه به سوی دلیلهای درخشانت و مرا به سوی موجبات خوشنودی همهجانبهات سوق ده به حق محبتت ای آرزوی مشتاقان »
« اَللّهُمَّ اجْعَلْ لی فیهِ نَصیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْواسِعَةِ» خدایا، من را از رحمت واسعه خودت نصیب گردان.
رحمت خداوند بسیار وسیع و گسترده است، اگر به آیات قرآن توجه کنیم، “الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ…" (انعام ،1) یعنی “شکر خداوندی که آسمان و زمین را خلق کرد…" لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ"(سبا ،1) یعنی “و برای خداوند است هرچه که در زمین و آسمان است" و “وسع کرسیه السموات و الارض و لایوده حفظهما و …"(بقره ، 255) یعنی “قلمرو علم خداوند از آسمان و زمین فراتر و نگهبانی آسمان و زمین بر او آسان و بی زحمت است" آنگاه است که در مییابیم که با وسیع بودن حکومت و فرمانروایی ذات اقدس الهی، رحمت او نیز بسیار وسیع و گسترده است، رحمتی که شامل کسانی میشود که از فرمان خداوند و رسولش سرپیچی ننمایند به طوری که خداوند در قرآن میفرماید: “فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ"(انعام ، 147) یعنی “پس اگر تو را (ای پیغمبر) تکذیب کنند بگو خدای شما با آنکه دارای رحمت بی منتهاست (اما) عذابش را از فرقه بدکاران باز نخواهد داشت" پس از خداوند میخواهیم که ما را در این روز شامل رحمت واسعهاش قرار داده و بین ما و قوم مجرم جدایی اندازد…
« وَاهْدِنی فیهِ لِبَراهینِکَ السّاطِعَةِ»
خدایا من را هدایت کن به ادله روشن خودت.
“منظور از براهینک الساطعه چیست؟"
در دعای این روز میخوانیم واهدنی فیه “در این روز مرا هدایت نما" حال میخواهیم بدانیم این هدایت چیست؟ در جواب میتوانیم بگوییم: “والله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم"(بقره ، 213) یعنی “خداوند هر که را بخواهد به راه مستقیم هدایت میکند" پس این هدایت، هدایت به صراط مستقیم است، حال میخواهیم بدانیم صراط مستقیم چیست؟ که در جواب باید بگوییم: “وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ “(مریم ، 36)
یعنی “به درستی که خداوند رب من و شماست پس او را بپرستید که این است صراط مستقیم" حال چگونه به این صراط مستقیم دست یابیم و طریقه عبادت و بندگی نمودن پروردگار عالمیان را از که بیاموزیم؟ که در اینجاست که “لبراهینک الساطعه" “به وسیله ادله و براهین روشن" به کار میآید که این ادله و براهین روشن هیچ چیزی جز آیات قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نمیباشد. به طوری که “ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین"(بقره ،2) یعنی “این کتابی است که در آن شکی نیست و هدایتیست برای تقواپیشگان" و پیامبر اکرم (ص) نیز در حدیث ثقلین چنین فرمودند: “انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی و اهل بیتی، لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض ما ان تمسکتم بهمالن تضلوا ابدا" یعنی “من در بین شما دو چیز گرانبها به امانت میگذارم: کتاب خدا و اهل بیتم، و آن دو هرگز از هم جدا نمیشوند تا اینکه در حوض کوثر بر من وارد شوند، مادامی که به آن دو تمسک جویید هرگز تا ابد گمراه نشوید" که ما نیز از خداوند میخواهیم که در این روز ما را به پیروی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام یاری نموده و به صراط مستقیم هدایت فرماید…
« وَخُذْ بِناصِیتی اِلی مَرْضاتِکَ الْجامِعَةِ»
من را به سمت موجبات خوشنودی و رضایت خودت ببر.
از من راضی باش هرچند که بد کردم و عمرم را به بطالت مصرف کردم. حالا آمدهام و من را به سمت رضایت خودت ببر. از من خشنود شو و رضایت جامع داشته باش.
باید تمام عیبها را از خود دور کرد و با غیبت نکردن، حلال کردن مال و… تا این دعا در موردمان به استجابت برسد .
منظور از “وخذ بناصیتی" چیست؟
رضای خداوند بزرگترین سعادتمندیهاست که یک انسان میتواند آن را به دست آورد، چرا که زمانی پروردگار عالمیان از بنده خویش راضی میگردد که بنده از دستورات و اوامر او اطاعت نموده و حق بندگی را به جا آورد و هنگامی که بنده از اوامر الهی اطاعت نماید آنگاه است که جمیع وعدههای خداوند که در قرآن به ایمان آورندگان بشارت داده شده است محقق میگردد که آن هم از رضای الهی نشأت میگیرد، پس رضای الهی جامعترین نعمتهای خداوند است
هنگامی که بنده به درگاه الهی سجده مینماید آنگاه است که خود را تسلیم امر پروردگار نموده و خود را در پیشگاه او خوار و ذلیل میداند و در روایات نیز داریم که بهترین حالات بنده هنگامی است که آن بنده در مقابل ذات اقدس الهی سجده مینماید، پس از خداوند میخواهیم که پیشانی ما را فقط جایگاه سجده نمودن به ذات اقدسش گرداند نه سجده گاه شیطان (نه فرمان برداری از شیطان… )
منظور از مرضاتک الجامعه چیست؟
رضای خداوند بزرگترین سعادتمندیهاست که یک انسان میتواند آن را به دست آورد، چرا که زمانی پروردگار عالمیان از بنده خویش راضی میگردد که بنده از دستورات و اوامر او اطاعت نموده و حق بندگی را به جا آورد و هنگامی که بنده از اوامر الهی اطاعت نماید آنگاه است که جمیع وعدههای خداوند که در قرآن به ایمان آورندگان بشارت داده شده است محقق میگردد که آن هم از رضای الهی نشأت میگیرد، پس رضای الهی جامعترین نعمتهای خداوند است که در این روز از او به حق دوستی و محبتش به جمیع بندگان میخواهیم که این رضا و خشنودی را نصیب ما گرداند.
« بِمَحَبَّتِکَ یا اَمَلَ الْمُشْتاقینَ»
این دعاها را درباره من مستجاب کن، به حق دوستی خودت ای آرزوی مشتاقان.
دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان
اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ وَاِفْشآءَ السَّلام وَصُحْبَةَ الْکِرام بِطَوْلِکَ یا مَلْجَاَ الاْمِلین
خدایا روزیم گردان در این ماه مهرورزی نسبت به یتیمان و خوراندن طعام و به آشکار کردن سلام و همنشینی با کریمان به فضل و کرمت ای پناه آرزومندان.
« اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ رَحْمَةَ الاْیتامِ»
خدایا در ماه رمضان مهرورزی نسبت به یتیمان را روزیام گردان. اگر قلب ما زنگ بزند، از چه دوایی میتوان برای رفع آن استفاده کرد. برای این کار باید سحرها قرآن بخوانید تا قلبتان را جلا بدهید. همچنین جان انسان را استغفار سحر جلا میدهد و میتوان با یتیمنوازی قلب را جلا داد.
« وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ »
خدایا روزی کن که من اطعام طعام کنم و افطاری دهم.
در ماه مبارک رمضان یکی از چیزهایی که بسیار اهمیت دارد اطعام نمودن و سفره میهمانی پهن کردن برای فقیران و مستمندان در راه رضای خداوند است که از ثواب و منزلت بسیار بالایی برخوردار است.
« وَاِفْشآءَ السَّلامِ»
خدایا روزی کن با صدای بلند سلام کنم. برخی عارشان میشود که اول سلام کنند؛ اما هستند برخی که در سلام کردن با صدای بلند پیشدستی میکند. همچنین باید سلام را به درستی یعنی «سلامٌ علیکم» جواب داد و از بیان عبارتهای دیگر مثل «سلام از ماست» جلوگیری کنیم. همچنین سلام کردن مستحب و جواب سلام دادن واجب است.
رفاقت و همنشینی با دیگران موجب انتقال خصلتها و خصوصیات دیگران به انسان میگردد و به خاطر همین تأثیر پذیری است که اسلام تأکید بسیاری بر دقت در انتخاب همنشین دارد. لذا در این دعا از خداوند عزوجل درخواست توفیق همنشینی با کریمان شده تا بدین واسطه نیز انسان متخلق به کرامت گردد .
« وَصُحْبَةَ الْکِرامِ»
منظور از صحبه الکرام، هم کلام و همنشین شدن با اهل کرم و بخشش است و علت این که این امر از خداوند متعال در این دعا درخواست شده این است که رفاقت و همنشینی با دیگران موجب انتقال خصلتها و خصوصیات دیگران به انسان میگردد و به خاطر همین تأثیر پذیری است که اسلام تأکید بسیاری بر دقت در انتخاب همنشین دارد. لذا در این دعا از خداوند عزوجل درخواست توفیق همنشینی با کریمان شده تا بدین واسطه نیز انسان متخلق به کرامت گردد.
« بِطَوْلِکَ» به حق انعامت . به حق نعمتهایی که به ما دادی این دعاها را درباره ما مستجاب کن .
« یا مَلْجَاَ الاْمِلینَ » ای کسی که پناه آرزومندانی.
برگزاری مراسم جزءخوانی قرآن کریم از طرف مبلغان مدرسه علمیه الزهراء شهرستان کلاردشت
مراسم جز خوانی قرآن کریم در ماه مبارک رمضان به همراه تفسیرو بیان احکام و نکات اخلاقی در روستاهای حساس و فرقه نشین کلاردشت و سایر روستاها ی شهرستان به همت مدرسه علمیه الزهراء(س)کلاردشت بر گزار می گردد.
خانم بحر کاظمی مدیریت مدرسه علمیه الزهرا (س) کلاردشت در رابطه با برگزاری این مراسم معنوی خاطر نشان کرد: با توجه به اینکه در این روستاها مردم در زمینه مسایل شرعی کمتر آگاهی دارند و حتی در برخی از روستاها علنا روزه خواری به طور عادی مرسوم می باشد اساتید این مدرسه در طی نشست متعدد بر خود لازم و واجب دانستند تا بار سفر بسته و با رفتن در روستاهای نامبرده بتوانند دین اسلام را به مردم معرفی کرده تا دلهای مردم با تلاوت قران مانوس شده و احکام شرعی برای آنان تشریح گردد.
شرح دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان
اللهمّ اعنّی فیهِ علی صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین ؛ خدایا یاری کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت و برکنارم دار در آن از بیهودگی و گناهان و روزیم کن در آن یادت را برای همیشه به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان .
« اَللّهُمَّ اَعِنّی فیهِ عَلی صِیامِهِ وَقِیامِهِ »
خدایا کمک کن در این ماه روزه بگیریم و شب زنده داری کنیم. اگر خدا کمک کند، گرسنگی را نمیفهمیم. عبادت شب و سحر، دعاهای ابوحمزه ثمالی و افتتاح را انجام میدهیم. گاهی افرادی غصه میخورند که ماه رمضان چگونه روزه بگیریم؟ روزه چیست و چه فوایدی دارد؟! روزه ، عبارت است از: خودداری کردن شخص از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات روزه و نیز پرهیز از گناهان اعضا و جوارح و در نهایت هرگونه خودداری قلبی شخص روزهدار از توجه به غیر خداوند.
فواید روزه :
1.یکی از فوائد روزه در اسلام تندرستی است. چنانچه پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «روزه بگیرید تا سالم بمانید.» (بحار، ج 93، ص 255) و هرچه که علم بیشتر پیشرفت میکند، ابعاد مختلفی از فواید روزهداری معلوم میگردد.
2.سپر در برابر آتش جهنم است. حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) میفرمایند: «الصوم جنه من النار»؛ روزه سپری در مقابل آتش جهنم است. (وسائل، ج 7، ص 285)
3.مایه اجابت دعا. رسول خدا(صلی الله علیه وله): «لا ترد دعوه الصائم؛ دعای روزهدار رد نمیشود» (بحار، ج 93، ص 256)
4.باعث بخشیده شدن گناهان. رسول خدا(صلی الله علیه وله) میفرمایند: هرکس ماه رمضان را برای خدا روزه بدارد، تمام گناهانش آمرزیده میشود. (تفسیر مراغی، ج2، ص 69)
5. باعث میشود فرشتگان برایش دعا کنند. رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وله) دراینباره میفرمایند: خداوند فرشتگان خود را موظف کرده است که برای روزهداران دعا کنند. (بحار، ج 93، ص 285) )
فواید اجتماعی روزه
1.روزه باعث تحریک انسانها نسبت به همنوع خود میشود! چنانکه در روایتی آمده است: خداوند روزه را واجب کرد تا ثروتمندان و فقرا را همسان سازد. (وسائل، ج 7، ص 2) روزه باعث میشود تا ثروتمندان طعم تشنگی و گرسنگی را چشیده و به یاد فقرا و مستمندان بیفتند تا بدین وسیله عاطفه آنها تحریک شده و بخشی از درآمد خود را به آنان اختصاص دهند.
2.روزهداری باعث خودداری شخص از خیلی از جرائم و صفات زشت اخلاقی و اجتماعی میگردد. از جمله آنها: دروغ، مجادله و درگیری، غیبت، تهمت، فحش، سرزنش و خشم، مردمآزاری، معاشرت با مفسدان، سخنچینی، حرامخواری و… است بیتردید هر یک از این گناهان که کنترل شود، باعث جلوگیری از آسیبهای فراوان اجتماعی شده و باعث آرامش آن میگردد. «و ذکر دائمی را نصیبم فرما» باید دانست قرآن کریم علاوه بر ذکر زبانی، ذکر قلبی و یاد درونی را میستاید. ذکر و فکر، همراه یکدیگر ارزش است. متأسفانه کسانی که ذکر میگویند، ولی اهل فکر نیستند و کسانی اهل فکر هستند ولی اهل ذکر نیستند! ذکر یکی از نمونههای روشن عبادت است و ذکر خدا و نعمتهای او، زمینه شکر و سپاس است، چنان که غفلت از یاد خدا، مایه کفران است. ذکر یک نوع حضور قلبی است که اثرات زیادی برای ذاکر دارد، از جمله؛ باعث توکل، معرفت، شکر، توجه دائمی به خداوند و جلوگیری از لغزش و گناه، محبت نسبت به قلب هستی یعنی خداوند، امید و رجاء و… میشود. ذکر مقام انسان را تا جایی بالا میبرد که میفرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. (فاذکرونی اذکرکم - بقره آیه 152)
« وَجَنِّبْنی فیهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ »
خدایا ماه رمضان ما را از لغزش و گناه حفظ کن. بدبختی است که آدم در ایام سال گناه کند و ماه رمضان هم به گناه ادامه دهد. در ماه رمضان باید تمام اعضا و جوارحمان روزه باشد. اگر روزهای بگیریم که چشمان، زبانمان، گوشمان، نامحرم ببیند، دروغ بگوید و غیبت بشنود ، روزهمان «عام» میشود. اما به ما میگویند که روزه خاص بگیرید، یعنی اعضا و جوارحت هم روزه باشند.
حدیث است که اگر حیوانات ذکر نگویند، اسیر دام صیاد میشوند. این صداهایی که از حیوانات میشنویم، ذکرهایی است که توسط آنان بیان میشد. حتی درخت و بیابان و کوه و دشت هم ذکر میگویند
« وَارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بدَوامِهِ»
خدایا روزی کن که در ماه رمضان یاد تو باشم. «ذکر»، هم یاد معنا میکند و هم معنای ذکر زبانی را میدهد. دائماً باید به یاد خدا باشم.
« بِتَوْفیقِکَ یاهادِی الْمُضِلّینَ»
اما به توفیق خودت ای راهنمای گمراهان. ای خدایی که گمراهان را راهنمایی میکنی، توفیق بده این دعاهای روز هفتم درباره ما مستجاب شود.
شرح دعای روز ششم ماه مبارک رمضان
دعای روز ششم :
اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ بِمَنِّکَ وَاَیادیکَ یا مُنْتَهی رَغْبَةِ الرّاغِبینَ ؛ خدایا در این ماه به خاطر دست زدن به نافرمانیت خوارم مساز و تازیانههای عذابت را بر من مزن و از موجبات خشمت دورم بدار با منت و بخششت بر من ببخشای ای نهایت آرزوی آرزومندان .
شرح فرازهای دعا
« اَللّهُمَّ لا تَخْذُلْنی فیهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِیَتِکَ » هر انسانی هنگامی که معصیت پروردگار خویش را مینماید یقیناً با اصرار بر آن معصیت، روزی، خوار و ذلیل خواهد شد چرا که معصیت نمودن ذات اقدس الهی، به جنگ برخاستن با اوست. به طوری که خداوند امر به عملی مینماید و در مقابل بندهای از آن سرپیچی مینماید که در آن هنگام است که آن بنده در مقابل قدرت پروردگار عالمیان خوار و ذلیل خواهد شد. اما آن رئوفیت و رحمانیت خداوند است که از بندگان خویش به سرعت راضی گشته و آنها را عفو مینماید .
« وَلاتَضْرِبْنی بِسِیاطِ نَقِمَتِکَ» چه زمانی قهر خداوند انسان را میگیرد؟
خداوند بالاتر از آن است که ما بخواهیم در مورد صفات او صحبتی کنیم اما این را باید بدانیم هنگامی انسان مورد قهر الهی قرار میگیرد که دائماً به سرپیچی از دستورات الهی پرداخته و معصیت او را انجام دهد و ما این را باید در نظر داشته باشیم که خداوند هیچ نیازی به اطاعت و فرمان برداری بندگانش ندارد چرا که او بی نیازترین بی نیازان است “الله الصمد"(2) “خداوند بی نیاز است" و قهر الهی برای این است که انسان خود را شناخته و به سیر کمالات و خودسازی بپردازد تا به درجات عالی انسانی برسد چرا که اگر انسان رها گذاشته میشد تا به هر کاری که میخواست دست زند، آنگاه بود که دیگر هیچ انسانی با انسانیت در روی زمین زندگی نمیکرد. “ولولا فضل امه علیکم و رحمته لکنتم من الخاسرین"(3) “واگر فضل و رحمت خداوند شامل حال شما نبود هر آینه از زیان کاران بودید" و نباید این را فراموش کنیم که خداوند، ما را برای اینکه نافرمانی او را کنیم نیافریده است بلکه “وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون"(4) ” و ما خلق نکردیم جن و انس را مگر ما را به یکتایی پرسش کنند" پس انسان جاهل و نادان چگونه از پروردگار خویش که بر مصلحت تمام بندگانش آگاه است سرپیچی نموده و به معصیت او مشغول میگردد، پس در این روز ما از خداوند میخواهیم که ما را جزء کسانی که قهر او بر آنان واجب گشته، قرار ندهد یعنی ما را از اطاعت کنندگان و فرمان برداران دستوراتش قرار دهد نه از نافرمانان و سرپیچی کنندگان…
الان این گرفتاریهایی که گریبان عالم بشریت را فراگرفته است هر روز خبر از آمدن سیل و طوفان است ، همه تازیانه عذاب است.
وَزَحْزِحْنی فیهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِکَ
خدایا من را از موجبات سخطت دور گردان، چیزهایی که موجب سخط توست. روایتی است که برخی گناهان خدا را به غضب میآورد و آنگاه خدا قسم میخورد که به عزت و جلال خودم دیگر تو را آمرزش نمیکنم.
شرح دعای پنجم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ بِرَأْفَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ؛ خدایا در این روز مرا از آمرزش جویان درگاهت قرار ده و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده، به حق مهربانیات، ای مهربانترین مهربانان
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ
خدایا من را در این ماه رمضان جزو مستغفرین قرار بده، برای استغفار، باید شرایط استغفار را داشت. کسی که مال حرام خورده که با استغفار کارش درست نمیشود. باید برود و صاحبان مال را راضی کند.
شرایط استغفار چیست؟
شخصی در محضر حضرت علی علیهالسلام گفت: “استغفرالله" امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمود: “مادرت به عزایت گریه نماید، آیا میدانی استغفار چیست؟ همانا استغفار درجه علیین است و آن اسمی است که به شش معنی واقع میگردد:
اول پشیمانی بر گذشته میباشد، دوم عزم و اراده برای دوری از آن گناه تا ابد، سوم حق مخلوقات را ادا نمایی تا خدا را پاک و مطهر ملاقات کنی و حقی از مخلوقات بر عهده تو نباشد، چهارم اینکه به سوی هر فریضهای که ضایع نمودهای روی آورده و حق آن را ادا کنی، پنجم اینکه گوشتی را که به واسطه حرام روییده شده به واسطه اندوهها آب کنی تا پوست به استخوان چسبیده و گوشت تازه بین آنها روییده شود و ششم اینکه درد و رنج فرمان برداری و اطاعت را به جسم بچشانی چنان چه شیرینی معصیت را به آن چشانده بودی، پس در آن هنگام میتوانی بگویی “استغفرالله"که در این روز ما هم از خداوند میخواهیم جزء مستغفرین واقعی که امیر مؤمنان علی علیهالسلام در مورد آن توضیح فرمودهاند قرارمان داده و توبه ما را بپذیرد…
رزق همه اش پول نیست. در احادیث بسیار بیان شده که اگر فلان کار را بکنی ، رزقت زیاد می شود ، منظور از رزق ، رزق معنویاست، رفیق خوب رزق است، همسفر خوب هم رزق است. هر وقت میخواهید مسافرت بروید، چند بار استغفار کنید تا یک همسفر خوب داشته باشید
و چهارم اینکه «ورزقه من حیث لایحتسب» از جایی که گمان نداری و فکرش را نمی کنیم روزی می رسد . همسفر خوب پیدا میکنی، یک زن خوب نصیبت می شود و…
وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ
خدایا من را از بندگان شایسته خودت قرار بده. فرمانبردار تو باشم. اطاعت تو را کنم. خدا آدم فرمانبردار را دوست دارد.
هنگامی که بنده در پیشگاه خداوند دارای مقام و منزلت است که واجبات الهی را انجام داده و از محرمات او بپرهیزد. آنگاه است که آن بنده به عنوان بنده صالح که مطیع پروردگار خویش است قرار خواهد گرفت که در این روز ما نیز از خداوند میخواهیم که ما را جزء بندگان صالح که مطیع اوامر او میباشند، قرار دهد.
وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَ
کسانی مقرب درگاه الهی قرار میگیرند که هیچ گاه از یاد خداوند در تمام لحظات عمر و حیات خویش غافل نگردند و بندگی خدا را فقط برای رضای خداوند انجام دهند که برای فهم بیشتر به نمونه بارز آن حضرت امیر مؤمنان علی علیهالسلام اشاره میکنیم که در مناجات با خداوند چنین فرمودند: “الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لاطمعا فی جنتک لکن وجدتک اهلا للعباده فعبرتک" “بار خدایا! تو را به خاطر ترس از جهنمت و یا به جهت طمع به بهشتت عبادت نمیکنم، بلکه تو را شایسته عبادت یافتم، پس تو را عبادت میکنم"ما نیز در این روز از خداوند میخواهیم که به حق لطف و رحمتش ما را از دوستان و اولیاء و مقربان درگاهش قرار دهد. انشاء الله که تابع باشیم .
بِرَأْفَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
میگوید: خدا به مهربانی خودت، دعاهای ما را مستجاب کن. ای خدایی که رحمتت از همه رحمها بیشتر است.
شرح دعای رور چهارم ماه مبارک رمضان
اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ واذِقْنی فیهِ حَلاوَةَ ذِکْرِکَ وأوْزِعْنی فیهِ لأداءِ شُکْرَکَ بِکَرَمِکَ واحْفَظنی فیهِ بِحِفظْکَ وسِتْرِکَ یـا أبْصَرَ النّاظرین؛ خدایا نیرومندم نما در آن روز بهپاداشتن دستور فرمانت و بچشان در آن شیرینی یادت را و مهیا کن مرا در آن روز برای انجام سپاسگزاریت به کـرم خودت و مهیا کن مرا در ن روز برای انجام سپاسگزاریت به کـرم خودت
ای بیناترین بینایان
« اللهمّ قوّنی فیهِ علی إقامَةِ أمْرِکَ » : خدایا به من قوه بده تا در ماه رمضان بتوانم به خوبی عبادت و امر تو را اطاعت کنم. عبادت قوه میخواهد و قوه عبادت غیر از قوه جسمانی است.
وَ أَذِقْنِی فِیهِ حَلاَوَةَ ذِکْرِکَ
خدایا در این ماه رمضان یک درخواست دیگر هم از تو دارم و آن این است که حلاوت و شیرینی یاد خودت را به من بچشانی ؛ که اگر اینطور شد ؛ دعای کمیل خواندن هم مزه پیدا میکند ؛ دعای ابوحمزه خواندن هم مزه پیدا میکند ؛ دعای افتتاح مزه میکند ؛ روزه ماه مبارک رمضان مزه میکند و… بدانیم که عبادت هم مزه دارد .
وَ أَوْزِعْنِی فِیهِ لِأَدَاءِ شُکْرِکَ بِکَرَمِکَ
خدایا به کرمت به من توفیق اداء شکرت را بده
شکر به چه معنا است آیا صرف گفتن« الهی شکر» گفتن است ؟تشکر از خداوند است؟
شکر یعنی اینکه نعمتهایی که خداوند تبارک و تعالی به من داده است را درست و بجا مصرف کنم ؛ در مسیر طاعت و بندگیاش استفاده کنیم نه در راه معصیت و نافرمانی .
اینکه چشم به نامحرم نگاه نکند شکر چشم است ؛ اگر گوش از آواز حرام و غیبت دوری بکند, شکر گوش سالم است ؛ زبان هم اگر غیبت نکند شکر زبان کردهام .
وَ احْفَظْنِی فِیهِ بِحِفْظِکَ وَ سِتْرِکَ
خدایا در روز چهارم ماه رمضان من را از گناه حفظ کن و توفیق ترک گناه بده تو ستارالعیوب هستی من را حفظم کن تا کسی از گناهان من با خبر نشود.
یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِین
ای خدایی که از همه کسانی که نظر میکنند، تو بصیرتر هستی ؛ ای خدایی که از همه بیناتر هستی به ما توفیق بده که ما در ماه رمضان گناه نکنیم به حفظ خودت و به ستر خودت .
جملات زیبای استاد شهید مطهری
چرا؟
استاد مرتضی مطهری در کتاب حق و باطل جملاتی به این مضمون نوشته اند : از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که : چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمی زند… اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران می شود… این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمیکند ، بلکه سنگ است که بطرف او پرتاب میشود و این نشانه یک جامعه مرده است ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که :
متکلم هستند نه ساکت ، متحرکند نه ساکن ، باخبرترند نه بیخبرتر .
میلاد پربرکت علی بن ابیطالب و فرارسیدن روز پدر مبارک.
حضرت اميرالمؤمنين (عليهالسلام) فرمودند:
اى مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هيچ طاعتى فرا نمی خوانم مگر آن كه خود بر شما. در عمل به آن، پيشى مىجويم و از هيچ گناهى بازتان نمی دارم و نهى نمی كنم. مگر آن كه پيش از شما، خود را از عمل به آن باز میدارم.
نهج البلاغه، خطبه173
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب،
مبارک باد . . .
نقش زنان در اقتصاد فرهنگی و مقاومتی
اقتصاد مقاوتی، یک ریاضت اقتصادی یا کوپنی کردن کالاها و خدمات نیست؛ بلکه آن را می توان به نوعی صرفه جویی در مصرف بی رویه ی کالاهای تجملی و خارجی دانست و در بخش تولید نیز صرفه جویی در استفاده از نهاده های تولید و افزایش بهره وری.
اقتصاد مقاومتی را می توان نوعی فرهنگ اقتصادی یا اقتصاد فرهنگی برشمرد؛ اقتصادی که مبتنی بر فرهنگ رفتاری خاصی در تولید و مصرف است. نگرشی که برخاسته از جهان بینی اسلامی است و در آن الگوی خاصی از سعادت مادی و معنوی برای انسان لحاظ شده است. آن چه ضروری چنین اقتصادی است، تغییر نگاه تولیدکنندگان به نهاده های تولید از منابع لایزال به نعمت های الهی که درباره ی آن باید جانب اعتدال و پرهیز از اسراف را در نظر داشت و تغییر نگاه مصرف کنندگان از وسیله ای برای تجمل و تفاخر به ابزاری برای تقویم و برپاماندن پایدارِ فرد و جامعه است. بر این مبنا نقش زنان کاملاً روشن می شود. در حقیقت توجه به تولیدات داخلی به گونه ای افتخارآمیز و نه تحقیرآمیز، یک فرهنگ عمومی است که یکی از مهم ترین نهادهایی که می تواند چنین فرهنگی را تقویت کند، نهاد خانواده است. از این لحاظ نقش زنان در چنین امری بسیار پررنگ و محوری است. از جنبه ی تولید نیز خانواده می تواند با رشد و پرورش فرهنگ کار شرافت مندانه و کسب رزق حلال به افزایش تولید ملی و تقویت بنیان های اقتصاد مقاومتی کمک کند و از این منظر نیز نقش زنان که محور فرهنگی خانواده اند، بسیار مهم است.
اصلاح فرهنگ مصرف یکی از مهم ترین ملزومات اقتصاد مقاومتی است؛ از این رو نقش خانواده که مهم ترین نهاد فرهنگ ساز در جامعه است، بسیار بااهمیت می نماید. در حقیقت اگر اقتصاد مقاومتی را جلوه ای از اقتصاد اسلامی بدانیم که همین گونه هم هست، قناعت در مصرف یکی از مهم ترین ابعاد آن است. قناعت در مصرف به معنای عدم مصرف و رفع نیازهای خانوار نیست؛ بلکه به معنای مدیریت عقلانی و انسانی بر کم و کیف مصارف خانوار برای رفع نیازهای واقعی خانواده است. توانایی بر چنین امری و در دام معضلات فرهنگی ای چون چشم و هم چشمی نیفتادن، نیاز به رشدیافتگی فرهنگی ای دارد که خانواده و آموزش و پرورش می توانند مهم ترین شکل دهندگان آن باشند. البته همان گونه که در سؤال پیشین نیز توضیح داده شد، جایگاه زنان کاملاً روشن و مهم است.
محورهای مهم اقتصاد مقاومتی از نگاه رهبری
پس از ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی اکنون نوبت آن است که مسئولان نظام در قوای سه گانه و سایر نهادها و سازمان های حکومتی و عمومی وظایف خود را نسبت به اجرایی شدن این سند به انجام برسانند. تفاهم بر معانی کلمات موجود در نسبت و گفتمان سازی آن، از الزامات عملیاتی شدن ابلاغیه است.
از آسیب هایی که معمولاً در این رابطه رخ می دهد، برداشت های معارض از معانی کلمات است.
اعتکاف یعنی بریدن از غیر خدا
اعمال ماه رجب راهی است برای جلب بارش های رحمت الهی...
به مناسبت فرا رسیدن روز شهادت دهمین پیشوای شیعیان امام علی النقی(ع) مراسم سوگواری در مدرسه علمیه الزهرا(س) کلاردشت با سخنرانی حجت الاسلام حاج آقا دیباجی برگزار گردید.
حاج آقا دیباجی مسئول مدرسه با اشاره به شخصیت ممتاز امام هادی(ع) و تبیین اوضاع و شرائط سخت دوران امامت ایشان عنوان کردند که به دلیل مراقبت های شدید حکومت وقت، رابطه امت با امام بسیار محدود بود، ولی در عین حالی امام با تحمل همه رنج ها و محدودیت هرگز به کمترین تباهی با ستمگران تن ندادند و به مبارزه منفی علیه حکومت ادامه می دادند.
ایشان در ادامه داستانی درباره ی یک ایرانی که برای شکایت از استاندار متوکل عباسی به سامرا رفته بود نقل کردند در این سفر، طی ملاقاتی با امام هادی(ع) آشنا شدند بسیار تحت تأثیر شخصیت آن حضرت قرار گرفتند.
دیباجی همچنین با توجه به فرارسیدن ماه رجب خاطر نشان کردند: به این ماه، ماه اصبّ گفته می شود، یعنی ماهی که در آن رحمت خدا بر بندگان پاشیده می شود. بنابر این هر کس در این ماه بتواند یک قدم به سمت خدا بردارد، این قدم او بیش از سایر مواقع ارزش پیدا می کند. وی افزود: اعمال خاصی که در ماه رجب بیان شده از جمله اعمال لیلة الرغائب، در واقع راهی است برای جلب بارش های رحمت الهی و کسب برکت های بی پایان این ماه.
قیمت هر انسانی همانی است که آن را دوست می دارد.
حاج آقا دیباجی مؤسس مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت در جمع اساتید مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت با توجه به کلام امیرالمؤمنین در نهج البلاغه گفتند: قیمت هر انسانی همانی است که آن را دوست می دارد. بنابر این ارزش همه انسانها یکسان نیست، بلکه هر فرد به اندازه علاقه مندیهایش ارزش پیدا می کند؛ اگر علاقه او در حدّ یک خانه و ماشین خوب باشد ارزش او در همین حدّ است. اما اگر انسان دوستدار کمالات و منشأ این کمالات یعنی خداوند باشد، در اینصورت به اندازه ی خود خداوند ارزش پیدا خواهد کرد، در نتیجه با بالا بردن سطح علاقه مندیهایمان می توانیم ارزش خودمان را بالاتر ببریم.
شهادت امام هادی برشیعیان جهان تسلیت باد...
ما سامرا نرفته گدای تو میشویم
ای مهربان امام فدای تو میشویم
هادی خلق، کوری چشمان گمرهان
پروانگان شمع عزای تو میشویم
شهادت هادی هدایت تسلیت باد.
اعمال شب لیلة الرغائب
به نقل از پیامبر اسلام اعمالی برای این شب ذکر شدهاست:
روز پنج شنبه اول ماه رجب - در صورت امکان و بلا مانع بودن - روزه گرفته شود. چون شب جمعه شد مابین نماز مغرب و عشاء دوازده رکعت نماز اقامه شود که هر دو رکعت به یک سلام ختم میشود و در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره قدر، دوازده مرتبه سوره توحید خوانده شود.
چون دوازده رکعت به اتمام رسید، هفتاد بار ذکر«اللهم صل علی محمد النبی الامی و علی آله» گفته شود. پس از آن در سجده هفتاد بار ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفته شود. پس از سر برداشتن از سجده، هفتاد بار ذکر «رب اغفر وارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» گفته شود. دوباره به سجده رفته و هفتاد مرتبه ذکر «سبوح قدوس رب الملائکة والروح» گفته شود.در اینجا میتوان حاجت خود را از خدای متعال درخواست نمود.
منبع: کتاب مفاتیح الجنان نوشته ثقة المحدثین شیخ عباس قمی در اعمال ماه رجب.
پیامبر اسلام در فضیلت این نماز گفتهاست که:
کسی که این نماز را بخواند، شب اول قبرش خدای متعال ثواب این نماز را با زیباترین صورت و با روی گشاده و درخشان و با زبان فصیح به سویش میفرستد. پس او به آن فرد میگوید: ای حبیب من، بشارت بر تو باد که از هر شدت و سختی نجات یافتی. میّت میپرسد تو کیستی؟ به خدا سوگند که من صورتی زیباتر از تو ندیدهام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیدهام و بویی، بهتر از بوی تو نبوئیدهام. آن زیباروی پاسخ میدهد: من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب به نزد تو آمدهام تا حق تو را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود و قیامت بر پا شود، من سایه بر سر تو خواهم افکند.
منبع: کتاب المراقبات نوشته حاج میرزا جواد ملکی تبریزی.
شبی که در آن عطا و بخشش خدا بسیار است.
لیلة الرغائب (نامی عربی به معنی: شب آرزوها) به نخستین شب جمعهٔ ماه رجب گفته میشود. در آموزه های اسلامی آمده است كه در اين شب فرشتگان بر زمین نزول میکنند تا رحمت الهی را به جامعه بشری عرضه نمایند. لیله الرغائب در سراسر جهان اسلام گرامی داشته می شود. کلمهٔ «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش فراوان میباشند.
بنابر معنای اول «لیله الرغائب»شبی است که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن بسیار است و بندگان خدا در این شب گرایش زیادی به رفتن به در خانه خدا و ارتباط و انس با او دارند. بر پایهٔ معنای دوم «لیله الرغائب» شبی است که در آن عطاء و بخشش خدا بسیار است و بندگان خداوند با رو آوردن به بارگاه خدا و خشوع در برابر بزرگی خدا، شایستهٔ دریافت انعام و عطا و بخشش بی کرانهٔ خدا میشوند.
تأثیر گذاری مبلغان باید دائمی باشد نه لحظه ای...
حجت الإسلام والمسلمین حاج آقا دیباجی مسئول محترم مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت جلسه ای با مشاورین مذهبی در مدارس های شهرستان کلاردشت داشتند.
ایشان با بیان اینکه صحبت های دانش آموزان بیشتر شامل شبهه شناسی در مورد هستی خداوند و دین اسلام را می شود افزودند: مطالب عمومی در بین جمع قابل بیان می باشد اما مسائلی مثل شیطان پرستی را نمی توان در جمع مطرح کرد.
وی با اشاره به اینکه الان بهترین موقعیت برای مبلغان است که اداره آموزش و پرورش در اختیار مبلغان قرار داده شده است. مشاورین مذهبی با اعمال خوب خودمی توانند دانش آموزان را قانع کرده و به سمت و سوی خود راهنمایی کنند.
حجت الاسلام دیباجی گفت: باید جذبی تأثیر گذار داشته باشید و این تأثیر گذاری باید دائمی باشد نه لحظه ای و دقیقه ای.
برگزاری جلسه اخلاقی با حضور خانم دکتر بیگی مشاور امور خانواده
به گزارش خبرنگار مدرسه علمیه الزهرا (س) جلسه ای با حضور خانم دکتر بیگی مشاور امور خانواده در سالن اجتماعات مدرسه علمیه برگزار شد. خانم دکتر بیگی از مشاوران حرم حضرت معصومه (س) با اشاره به تفاوت های موجود بین زن و مرد در نظام آفرینش، خاطر نشان کردند : زنان باید با توجه به ویژگی های شخصیتی و توانایی ها و استعدادهایی که خداوند در وجود آنان به ودیعه نهاده است، انرژی های مثبت درونی خود را تقویت نموده و در خانواده به عنوان رکنی مهم و قوی نقشی فعال ایفا نمایند. ایشان سه راه را برای استفاده بیشتر از انرژی های مثبت پیشنهاد کردند :
1. یک بعدی نبودن ؛ یعنی علاوه بر درس خواندن، در جنبه های مختلف زندگی فعال بوده. 2. حس تداوم برای سازگاری بیشتر با محیطی که در آن قرار می گیریم؛ به این صورت که برای برقراری ارتباط بیشتر با دیگران راههای نفوذ در دل ها را پیدا کنیم. 3. تقویت باورهای دینی ؛ نقش خدا را در همه امور پررنگ بدانیم، همانطور که بزرگ ترهای ما در کلام خودشان دائم از الفاظی استفاده می کردند که حاکی از عمق این باور بود.
باید در برخورد با دیگران ابتدا تکلیف خود را بدانیم و پس از شناخت این تکلیف از موضع خودمان کوتاه نیاییم، گاهی پیش می آید که در روابط اجتماعی و خانوادگی و قرار گرفتن در محیط هایی که از نظر مذهبی با ما تناسب ندارند، یا تحت تأثیر آن محیط قرار می گیریم و یا منزوی می شویم .
در این شرایط می توان برنامه هایی برای خود داشته باشیم که بر موضع صحیح خود پافشاری کرده و به جای همراهی با دیگران، دیگران را با خود همراه بسازیم.
در پایان خانم دکتر بیگی به سؤالات عمومی و اختصاصی طلاب پاسخ دادند.
اهمیت ذکر تهلیل در ماه رجب
رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: هرکس در ماه رجب، هزار مرتبه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ » بگوید، خداوند برای وی هزار حسنه نوشته، و هزار شهر در بهشت بنا می کند.
ذکر تهلیل در روایات
ذکر لااله الاّ اللّه از جمله ذکرهای مۆمنان است، زیرا بنا بر احادیث، اقرار به آن (توحید) یکی از ارکان پنج گانه اسلام و بزرگترین باب از ابواب هفتاد و چندگانه ایمان است. (بعلی بن حسن طبرسی، ص 86) پیامبر اکرم برترین سخنان را لااله الاّ اللّه و عبارات هم ارز آن، همچون سبحان اللّه و الحمدللّه و اللّه اکبر برشمرده است.(رجوع کنید به بخاری جعفی ، ج 7، ص 229؛ طَبَرانی ، ج 3، ص 315)
عزیزان در روزهای نورانی ماه رجب قرار داریم ، چقدر خوب است که قدر لحظه به لحظه این ماه با عظمت را بدانیم و قدمی در راه خودسازی و زدودن تیرگی های وجودمان برداریم در روایتی امام صادق(علیهالسلام) از پیغمبر اکرم نقل می فرماید که: ماه رجب، ماه استغفار امّت من است؛ بعد میفرماید: رجب را «اَصبّ» گویند، چون رحمت خدا در این ماه به امّت من زیاد ریزش میکند؛ ماه رجب چنین ماهی است.
گفتن ذکر «لا إله إالّا الله» که در روایات بسیار به آن سفارش شده است ، در ماه بارش رحمت ها به یقین اثرات عمیقی بر روح و جان ما خواهد داشت .
هر روز ماه رجب، يك نعمت خداست
هر روز ماه رجب، يك نعمت خداست ماه رجب، ماه مباركى است؛ ماه توسل و تذكر و توجه و تضرع و استغاثه و محكم كردن پيوند دلهاى محتاج و نيازمند ما به ذيل لطف و فضل الهى است. اين روزها را قدر بدانيد. هريك روز ماه رجب، يك نعمت خداست. در هر ساعتى از اين ساعات، يك انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، مىتواند چيزى را به دست بياورد كه در مقابل آن، همهى نعمتهاى دنيا پوچ است؛ يعنى مىتواند رضا و لطف و عنايت و توجه الهى را به دست آورد.
امروز فقه شیعه میراث امام باقر(علیه السلام) است.
فروغی که از بیت نبوت و خاندان رسالت، جهان و جامعه را روشنی می داد، در وجود شکافنده ی دانشها، حضرت
” باقرالعلوم ” تجلی یافت.
امام باقر(علیه السلام)، مجمع نورانیت ها و خاستگاه فضایل بود.
سلامی که پیامبر، از زبان ” جابر ” به امام “ باقر ” رساند، گویای منزلت این وجود برکت خیز و عزّت آفرین است.
امروز، فقه شیعه، میراث آن امام است و فقهای تشیع در ضیافتخانه ی حوزه ها، بر سفره ی دانش و معارف ابا جعفر(علیه السلام) نشسته اند.
دانش اگر دریا بود، او نا خدای آن اقیانوسها بود. علم اگر گوهر بود، او غوّاص بی بدیلی بود که دامن دامن مروارید معرفت به تشنگان عرفان می بخشید.
مسجد مدینه و حرم رسول، هنوز طنین صدای او را در خود دارد، که به نشر علوم و احادیث اهل بیت می پرداخت.
فخر ما این است که شیعه ی حضرت باقر( علیه السلام) و پیرو مرام عترتیم.
برگزاری مراسم ولادت حضرت زهراء(س) و روز مادر
به مناسبت ولادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه (س) و روز زن و مادر مراسمی باشکوه، همراه با سخنرانی خانم مهدیان، قرائت لطیفه، مولودی خوانی و اهدای جوایز به اسامی زهرا و فاطمه و برندگان مسابقات فرهنگی و پژوهشی در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برگزار گردید.
سالروز تولد با سعادت حضرت امام خمینی(ره) مبارک.
با هم مصادف است دو میلاد باشکوه
زین اتفاق، غرق نشاط است روزگار
میلاد عصمت حق و میلاد روح حق
یعنی خمینی آیت محبوب کردگار
از خجسته مادر و فرزند زاد او
دنیا و دین و داد بُوَد غرق افتخار
باشد چو مادر، این پسر از آن دلیر
با دستگاه ظلم و ستم نیست سلزگار
جاوید باد نام خمینی به لوح دهر
همواره باد جلوه ی این مهر برقرار
خواص آیات انتهایی سوره حشر
بسم الله الرحمن الرحیم
لَوْ أَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ﴿۲۱﴾
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ ﴿۲۲﴾
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿۲۳﴾
هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿۲۴﴾
سردرد:
برای سردرد مفید است.
جهت ورم پا:
آیات فوق سه مرتبه خوانده شود.
کری گوش:
دستت را بر روی گوش بگذار و آیات فوق را بخوان.
اعمال عید نوروز
عيد نوروز و اما اعمال عيد نوروز پس چنان است كه حضرت صادق عليه السلام به مُعَلَّى بن خنيس تعليم فرموده كه چون روز نوروز شود غسل كن و پاكيزه ترين جامه هاى خود را بپوش و به بهترين بوهاى خوش خود را خوشبو گردان و در آن روز روزه بدار پس چون از نماز پيشين و پسين و نافله هاى آن فارغ شوى چهار ركعت نماز بگذار يعنى:
هر دو ركعت به يك سلام و در ركعت اوّل بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْناهُ بخوان و در ركعت دوّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ يا اَيُّها الْكافِروُنَ و در ركعت سيّم بعد از حمد ده مرتبه سوره قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ و در ركعت چهارم بعد از حمد ده مرتبه قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ بخوان و بعد از نماز به سجده شكر برو
و اين دعا را بخوان : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ الاْوْصِيآءِ الْمَرْضِيِّينَ خدايا درود فرست بر محمد و آل محمد آن اوصياء پسنديده وَعَلى جَمِيعِ اَنْبِيآئِكَ وَرُسُلِكَ بِاَفْضَلِ صَلَواتِكَ وَبارِكْ و بر همه پيمبران و رسولانت به بهترين درودها و بركت ده عَلَيْهِمْ بِاَفْضَلِ بَرَكاتِكَ وَصَلِّ عَلى اَرْواحِهِمْ وَاَجْسادِهِمْ اَللّهُمَّ بر ايشان به بهترين بركتهايت و درود فرست بر ارواح و اجسادشان خدايا بارِكْ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَبارِكْ لَنا فى يَوْمِنا هذَا الَّذى فَضَّلْتَهُ بركت ده بر محمد و آل محمد و بركت ده به ما در اين روز كه آن را برترى داده وَكَرَّمْتَهُ وَشَرَّفْتَهُ وَعَظَّمْتَ خَطَرَهُ اَللّهُمَّ بارِكْ لى فيما اَنْعَمْتَ بِهِ و گراميش كرده و شرافتش دادى و مقامش را بزرگ كردى خدايا بركت ده به من در آنچه به من تفضل كرده اى
عَلَىَّ حَتّى لا اَشْكُرَ اَحَداً غَيْرَكَ وَوَسِّعْ عَلَىَّ فى رِزْقِى يا ذَا الْجَلالِ بدانسان كه هيچكس را جز تو سپاس نگذارم و روزيم را وسيع گردان
اى صاحب جلالت وَالاِْكْرامِ اَللّهُمَّ ما غابَ عَنّى فَلا يَغيبَنَّ عَنّى عَوْنُكَ وَحِفْظُكَ وَما و بزرگوارى خدايا هر چه از من پنهان شده مبادا كمك و نگهدارى تو از من پنهان شود و هر چه فَقَدْتُ مِنْ شَىْءٍ فَلا تُفْقِدْنِى عَوْنَكَ عَلَيْهِ حَتّى لا اَتَكَلَّفَ ما لا را گم كرده ام مبادا يارى خويش را بر آن از من گم كنى تا خود را به زحمت نيندازم درباره اَحْتاجُ اِلَيْهِ يا ذَا الْجَلالِ وَالاِْكْرامِ آنچه را بدان نيازمند نيستم اى صاحب جلالت و بزرگوارى چون چنين كنى گناهان پنجاه ساله تو آمرزيده شود و بسيار بگو يا ذَا الْجَلالِ والاِْكْرامِ .
چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟
علي که شير خدا و اسد الله الغالب بود و در قلعه خيبر را با يک دست بلند کرد، چگونه حاضر مىشود ببيند همسرش را در مقابل چشمانش كتك بزنند؛ اما هيچ واكنشى از خود نشان ندهد؟!
نقد و بررسي:
يكى از مهمترين شبهاتى كه وهابيها با تحريك احساسات مردم، به منظور انكار قضيه هجوم عمر بن خطاب و كتك زدن فاطمه زهرا سلام الله عليها مطرح مىكنند، اين است كه چرا اميرمؤمنان عليه السلام از همسرش دفاع نكرد؟ مگر نه اين كه او اسد الله الغالب و شجاعترين فرد زمان خود بود و…
عالمان شيعه در طول تاريخ از اين شبهه پاسخهاى گوناگونى دادهاند كه به اختصار به چند نكته بسنده مىكنيم.
عكس العمل تند حضرت در برابر عمر بن خطاب:
اميرمؤمنان عليه السلام در مرحله اول و زمانى كه آنها قصد تعرض به همسرش را داشتند، از خود واكنش نشان داد و با عمر برخورد كرد، او را بر زمين زد، با مشت به صورت و گردن او كوبيد؛ اما از آن جايى كه مأمور به صبر بود از ادامه مخاصمه منصرف و طبق فرمان رسول خدا صلى الله عليه وآله صبر پيشه كرد. در حقيقت با اين كار مىخواست به آنها بفهماند كه اگر مأمور به شكيبائى نبودم و فرمان خدا غير از اين بود، كسى جرأت نمىكرد كه اين فكر را حتى از مخيلهاش بگذراند؛ اما آن حضرت مثل هميشه تابع فرمانهاى الهى بوده است.
سليم بن قيس هلالى كه از ياران مخلص اميرمؤمنان عليه السلام است، در اين باره مىنويسد:
وَدَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ ثُمَّ دَفَعَهُ فَدَخَلَ فَاسْتَقْبَلَتْهُ فَاطِمَةُ عليه السلام وَصَاحَتْ يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَرَفَعَ عُمَرُ السَّيْفَ وَهُوَ فِي غِمْدِهِ فَوَجَأَ بِهِ جَنْبَهَا فَصَرَخَتْ يَا أَبَتَاهْ فَرَفَعَ السَّوْطَ فَضَرَبَ بِهِ ذِرَاعَهَا فَنَادَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لَبِئْسَ مَا خَلَّفَكَ أَبُو بَكْرٍ وَعُمَرُ.
فَوَثَبَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَأَخَذَ بِتَلابِيبِهِ ثُمَّ نَتَرَهُ فَصَرَعَهُ وَوَجَأَ أَنْفَهُ وَرَقَبَتَهُ وَهَمَّ بِقَتْلِهِ فَذَكَرَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) وَمَا أَوْصَاهُ بِهِ فَقَالَ وَالَّذِي كَرَّمَ مُحَمَّداً بِالنُّبُوَّةِ يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.
عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعلهور ساخت و سپس در را فشار داد و باز كرد و داخل شد! حضرت زهرا عليها السّلام به طرف عمر آمد و فرياد زد: يا ابتاه، يا رسول اللَّه! عمر شمشير را در حالى كه در غلافش بود بلند كرد و بر پهلوى فاطمه زد. آن حضرت ناله كرد: يا ابتاه! عمر تازيانه را بلند كرد و بر بازوى حضرت زد. آن حضرت صدا زد:
يا رسول اللَّه، ابوبكر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتار مىكنند»!
علي عليه السّلام ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت كشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش كوبيد و خواست او را بكشد؛ ولى به ياد سخن پيامبر صلى الله عليه وآله و وصيتى كه به او كرده بود افتاد، فرمود: اى پسر صُهاك! قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث نمود، اگر مقدرّات الهى و عهدى كه پيامبر با من بسته است، نبود، مىدانستى كه تو نمىتوانى به خانه من داخل شوى»
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ.
همچنين آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن به نقل از منابع شيعه اين روايت را نقل كرده است:
أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته
عمر عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف عمر آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: « يا ابتاه » (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد.
الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
آتسليم وصيت پيامبر اكرم (ص):
اميرمؤمنان عليه السلام در تمام دوران زندگياش، مطيع محض فرمانهاى الهى بوده و آنچه او را به واكنش وامىداشت، فقط و فقط اوامر الهى بود و هرگز به خاطر تعصب، غضب و منافع شخصى از خود واكنش نشان نمىداد.
آن حضرت از جانب خدا و رسولش مأمور به صبر و شكيبائى در برابر اين مصيبتهاى عظيم بوده است و طبق همين فرمان بود كه دست به شمشير نبرد.
مرحوم سيد رضى الدين موسوى در كتاب شريف خصائص الأئمه (عليهم السلام) مىنويسد:
أَبُو الْحَسَنِ فَقُلْتُ لِأَبِي فَمَا كَانَ بَعْدَ إِفَاقَتِهِ قَالَ دَخَلَ عَلَيْهِ النِّسَاءُ يَبْكِينَ وَارْتَفَعَتِ الْأَصْوَاتُ وَضَجَّ النَّاسُ بِالْبَابِ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ نُودِيَ أَيْنَ عَلِيٌّ فَأَقْبَلَ حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهِ قَالَ عَلِيٌّ (عليه السلام) فَانْكَبَبْتُ عَلَيْهِ فَقَالَ يَا أَخِي… أَنَّ الْقَوْمَ سَيَشْغَلُهُمْ عَنِّي مَا يَشْغَلُهُمْ فَإِنَّمَا مَثَلُكَ فِي الْأُمَّةِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ نَصَبَهَا اللَّهُ لِلنَّاسِ عَلَماً وَإِنَّمَا تُؤْتَى مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَنَأْيٍ سَحِيقٍ وَلَا تَأْتِي وَإِنَّمَا أَنْتَ عَلَمُ الْهُدَى وَنُورُ الدِّينِ وَهُوَ نُورُ اللَّهِ يَا أَخِي وَالَّذِي بَعَثَنِي بِالْحَقِّ لَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْهِمْ بِالْوَعِيدِ بَعْدَ أَنْ أَخْبَرْتُهُمْ رَجُلًا رَجُلًا مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّكَ وَأَلْزَمَهُمْ مِنْ طَاعَتِكَ وَكُلٌّ أَجَابَ وَسَلَّمَ إِلَيْكَ الْأَمْرَ وَإِنِّي لَأَعْلَمُ خِلَافَ قَوْلِهِمْ فَإِذَا قُبِضْتُ وَفَرَغْتَ مِنْ جَمِيعِ مَا أُوصِيكَ بِهِ وَغَيَّبْتَنِي فِي قَبْرِي فَالْزَمْ بَيْتَكَ وَاجْمَعِ الْقُرْآنَ عَلَى تَأْلِيفِهِ وَالْفَرَائِضَ وَالْأَحْكَامَ عَلَى تَنْزِيلِهِ ثُمَّ امْضِ [ذَلِكَ] عَلَى غير لائمة [عَزَائِمِهِ وَ] عَلَى مَا أَمَرْتُكَ بِهِ وَعَلَيْكَ بِالصَّبْرِ عَلَى مَا يَنْزِلُ بِكَ وَبِهَا [يعني بفاطمة] حَتَّى تَقْدَمُوا عَلَيَّ.
امام كاظم عليه السلام مىفرمايد: از پدرم امام صادق عليه السلام پرسيدم: پس از به هوش آمدن رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم چه اتفاق افتاد؟ فرمود: زنها داخل شدند و صدا به گريه بلند كردند، مهاجرين و انصار جمع شده و اظهار غم و اندوه مىكردند، علي فرمود: ناگهان مرا صدا زدند، وارد شدم و خودم را روى بدن پيغمبر انداختم، فرمود:
برادرم، اين مردم مرا رها خواهند كرد و به دنياى خودشان مشغول خواهند شد؛ ولى تو را از رسيدگى به من باز ندارد، مثل تو در بين اين امت مثل كعبه است كه خدا آن را نشانه قرار داده است تا از راههاى دور نزد آن بيايند… پس چون از دنيا رفتم و از آنچه به تو وصيت كردم فارغ شدى و بدنم را در قبر گذاشتي، در خانهات بنشين و قرآن را آنگونه كه دستور دادهام، بر اساس واجبات و احكام و ترتيب نزول جمع آورى كن، تو را به بردبارى در برابر آنچه كه از اين گروه به تو و فاطمه زهرا سلام الله عليها خواهد رسيد سفارش مىكنم، صبر كن تا بر من وارد شوي.
الشريف الرضي، أبي الحسن محمد بن الحسين بن موسى الموسوي البغدادي (متوفاي406هـ) خصائصالأئمة (عليهم السلام)، ص73، تحقيق وتعليق: الدكتور محمد هادي الأميني، ناشر: مجمع البحوث الإسلامية الآستانة الرضوية المقدسة مشهد – إيران، 1406هـ
المجلسي، محمد باقر (متوفاي 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 22، ص 484، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403 - 1983 م.
در روايت ديگرى سليم بن قيس هلالى نقل مىكند:
ثُمَّ نَظَرَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) إِلَى فَاطِمَةَ وَإِلَى بَعْلِهَا وَإِلَى ابْنَيْهَا فَقَالَ يَا سَلْمَانُ أُشْهِدُ اللَّهَ أَنِّي حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَهُمْ وَسِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَهُمْ أَمَا إِنَّهُمْ مَعِي فِي الْجَنَّةِ ثُمَّ أَقْبَلَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله) عَلَى عَلِيٍّ (عليه السلام) فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّكَ سَتَلْقَى [بَعْدِي] مِنْ قُرَيْشٍ شِدَّةً مِنْ تَظَاهُرِهِمْ عَلَيْكَ وَظُلْمِهِمْ لَكَ فَإِنْ وَجَدْتَ أَعْوَاناً [عَلَيْهِمْ] فَجَاهِدْهُمْ وَقَاتِلْ مَنْ خَالَفَكَ بِمَنْ وَافَقَكَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ أَعْوَاناً فَاصْبِرْ وَكُفَّ يَدَكَ وَلا تُلْقِ بِيَدِكَ إِلَى التَّهْلُكَةِ فَإِنَّكَ [مِنِّي] بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَلَكَ بِهَارُونَ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ إِنَّهُ قَالَ لِأَخِيهِ مُوسَى إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي.
پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم به فاطمه و همسر او و دو پسرش نگاهى كرد و فرمود: اى سلمان! خدا را شاهد مىگيرم افرادى كه با اينان بجنگند با من جنگيدهاند، افرادى كه با اينان روى صلح داشته باشند با من صلح كردهاند، بدانيد كه اينان در بهشت همراه منند.
سپس پيامبر صلى الله عليه وآله نگاهى به علي عليه السلام كرد و فرمود: اى علي! تو به زودى پس از من، از قريش و متحد شدنشان عليه خودت و ستمشان سختى خواهى كشيد. اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و به وسيله موافقينت با آنان بجنگ، و اگر كمك كار و ياورى نيافتى صبر كن و دست نگهدار و با دست خويش خود را به نابودى مينداز. تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى، هارون براى تو اسوه خوبى است، به برادرش موسى گفت: إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِى وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي؛ اين قوم مرا ضعيف شمردند و نزديك بود مرا بكشند.
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص569، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ.
همچنين در ادامه روايت پيشين كه از سليم نقل شد، اميرمؤمنان عليه السلام خطاب به عمر فرمود:
يَا ابْنَ صُهَاكَ لَوْ لا كِتابٌ مِنَ اللَّهِ سَبَقَ وَعَهْدٌ عَهِدَهُ إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله) لَعَلِمْتَ أَنَّكَ لا تَدْخُلُ بَيْتِي.
اى پسر صحّاك! اگر مقدرات خداوندى و پيمان و سفارش رسول خدا صلى الله عليه وآله نبود، هر آينه مىفهميدى كه تو قدرت ورود به خانه مرا نداري.
الهلالي، سليم بن قيس (متوفاي80هـ)، كتاب سليم بن قيس الهلالي، ص568، ناشر: انتشارات هادى ـ قم، الطبعة الأولي، 1405هـ.
البته روايات در اين باب بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد؛ از اين رو به همين چند روايت بسنده مىكنيم.
به راستى چه كسى جز حيدر كرّار مىتواند از چنين امتحان سختى بيرون بيايد؟! زمانى ارزش اين كار مشخص مىشود كه بدانيم علي عليه السلام همان كسى است كه در ميدان نبرد، همچون شير ژيان بر دشمن حمله مىكرد و پهلوانان و يلان كفر را يكى پس از ديگرى از سر راه بر مىداشت، روزى پشت پهلوانى همچون عمر بن عبدود را به خاك مىمالد و روزى ديگر فرق سر مرهب يهودى را همراه با كلاه خودش مىشكافد.
آن روز فرمان خداوند اين بود كه دشمنان از ترس ذوالفقارش خواب آسوده نداشته باشند؛ ولى روز ديگر فرمان اين است كه همان ذوالفقار در نيام باشد تا اساس اسلام حفظ شود و دشمنان اسلام از نابود كردن آن مأيوس شوند.
احتمال شهادت حضرت زهرا عليها السلام هنگام درگيري:
دفاع از ناموس، از مسائل فطرى و مشترك ميان همه انسانها است؛ اما روشن است كه اگر كسى بداند كه قصد دشمن از تعرض به ناموس وى اين است كه او را به واكنش وادار كنند تا به مقصود مهمتر و شومترى دست يابند؛ انسان عاقل، با تدبير و مسلط بر نفس خويش، هرگز كارى نخواهد كرد كه دشمن به مقصودش برسد.
قصد مهاجمين به خانه وحى اين بود كه اميرمؤمنان عليه السلام را به واكنش وادار كنند و با استفاده از اين فرصت، ثابت كنند كه شخصى همانند علي عليه السلام براى رسيدن به حكومت دنيوى حاضر شد كه افراد زيادى را از دم شمشير بگذراند.
و نيز اگر اميرمؤمنان عليه السلام از خود واكنش نشان مىداد و با آنها درگير مىشد، ممكن بود كه فاطمه زهرا در اين درگيريها كشته شود، سپس دشمنان شايع مىكردند كه علي عليه السلام براى به دست آوردن حكومت دنيايى، همسرش را نيز فدا كرد و در حقيقت او بود كه سبب كشتن همسرش شد؛ چنانچه در باره عمار ياسر، يار وفادار اميرمؤمنان عليه السلام چنين كردند.
هنگام ساختن مسجد مدينه، عمار ياسر برخلاف ديگران كه يك خشت برمىداشتند، او دو تا دو تا مىآورد، پيامبر اسلام او را ديد، با دست مباركش، غبار را از سر و صورت نازنين عمار زدود و پس فرمود:
وَيْحَ عَمَّارٍ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ، يَدْعُوهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ، وَيَدْعُونَهُ إِلَى النَّار.
عمار را گروه ستمگر مىكشند، او آنان را به بهشت مىخواند وآنان او را به جهنّم.
البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 1، ص172، ح436، كتاب الصلاة،بَاب التَّعَاوُنِ في بِنَاءِ الْمَسْجِدِ، و ج3، ص1035، ح 2657، الجهاد والسير، باب مَسْحِ الْغُبَارِ عَنِ النَّاسِ فِي السَّبِيلِ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407هـ – 1987م.
صدور اين روايت از رسول خدا صلى الله عليه وآله در حق عمّار قطعى بود و تمام مردم از آن آگاه بودند و نيز ثابت مىكرد كه معاويه و دار و دستهاش همان گروه نابكار هستند؛ از اين رو هنگامى كه معاويه شنيد عمار كشته شده و لرزه بر دل بسيارى از مردم انداخته، و اين فرمايش پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله سر زبانها افتاده است، عمرو عاص را به حضور طلبيد و پس از مشورت با او شايع كردند كه علي عليه السلام او را كشته است و اين گونه استدلال كردند كه چون عمار در جبهه علي وهمراه او بوده است و علي او را به جنگ فرستاده است؛ پس او قاتل عمار است.
احمد بن جنبل در مسندش مىنويسد:
مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ لَمَّا قُتِلَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ دَخَلَ عَمْرُو بْنُ حَزْمٍ عَلَى عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ فَقَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَامَ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ فَزِعًا يُرَجِّعُ حَتَّى دَخَلَ عَلَى مُعَاوِيَةَ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ مَا شَأْنُكَ قَالَ قُتِلَ عَمَّارٌ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ قَدْ قُتِلَ عَمَّارٌ فَمَاذَا قَالَ عَمْرٌو سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ تَقْتُلُهُ الْفِئَةُ الْبَاغِيَةُ فَقَالَ لَهُ مُعَاوِيَةُ دُحِضْتَ فِي بَوْلِكَ أَوَنَحْنُ قَتَلْنَاهُ إِنَّمَا قَتَلَهُ عَلِيٌّ وَأَصْحَابُهُ جَاءُوا بِهِ حَتَّى أَلْقَوْهُ بَيْنَ رِمَاحِنَا أَوْ قَالَ بَيْنَ سُيُوفِنَا.
ابو بكر بن محمد بن عمرو بن حزم از پدرش نقل مىكند كه گفت: هنگامى كه عمار ياسر به شهادت رسيد، عمرو بن حزم نزد عمرو عاص رفت و گفت: عمار كشته شد، رسول خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: گروه ستمگر، عمار را مىكشند، عمرو عاص ناراحت شد و جمله «لا حول ولا قوة الا بالله» را مىگفت تا نزد معاويه رفت، معاويه پرسيد: چه شده است؟ گفت: عمار كشته شده است. معاويه گفت: كشته شد كه شد، حالا چه شده است؟ عمرو گفت: از رسول خدا صلى الله عليه وآله شنيدم كه مىفرمود: عمار را گروه باغى وستمگر خواهد كشت، معاويه گفت: مگر ما او را كشتهايم، عمار را علي و يارانش كشتند كه او را همراه خويش وادار به جنگ كردند و او را بين نيزهها و شمشيرهاى ما قرار دادند.
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج4، ص199، ح 17813، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر؛
البيهقي، أحمد بن الحسين بن علي بن موسى أبو بكر (متوفاي 458هـ)، سنن البيهقي الكبرى، ج8، ص189، ناشر: مكتبة دار الباز - مكة المكرمة، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، 1414 - 1994؛
الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، سير أعلام النبلاء، ج 1، ص 420 و ص 426، تحقيق: شعيب الأرناؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.
هيثمى پس از نقل روايت مىگويد:
رواه أحمد وهو ثقة.
الهيثمي، علي بن أبي بكر (متوفاي 807 هـ)، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج7، ص242، ناشر: دار الريان للتراث/ دار الكتاب العربي - القاهرة، بيروت – 1407هـ.
و حاكم نيشابورى پس از نقل روايت مىگويد:
هذا حديث صحيح على شرط الشخين ولم يخرجاه بهذه السياقة.
اين حديث با شرائطى كه بخارى و مسلم قبول دارند، صحيح است؛ ولى آنها به اين صورت نقل نكردهاند.
الحاكم النيسابوري، محمد بن عبدالله أبو عبدالله (متوفاي 405 هـ)، المستدرك على الصحيحين، ج2، ص155، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
مناوى به نقل از قرطبى مىنويسد:
وهذا الحديث أثبت الأحاديث وأصحّها، ولمّا لم يقدر معاوية على إنكاره قال: إنّما قتله من أخرجه، فأجابه عليّ بأنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وسلم إذن قتل حمزة حين أخرجه.
قال ابن دحية: وهذا من على إلزام مفحم الذي لا جواب عنه، وحجّة لا اعتراض عليها.
اين حديث از محكمترين و صحيحترين احاديث است و چون معاويه قدرت بر انكارش نداشت، گفت: عمار را كسى كشت كه او را همراه خود آورده است و لذا علي (ع) در پاسخش فرمود: پس بنابراين حمزه را هم در جنگ احد پيامبر كشته است؛ چون آن حضرت بود كه حمزه را همراه خودش آورده بود.
ابن دحيه مىگويد: اين پاسخ علي چنان كوبنده است كه حرفى براى گفتن باقى نمىگذارد ودليلى است كه انتقادى بر آن نيست.
المناوي، عبد الرؤوف (متوفاي: 1031هـ)، فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج 6، ص 366، ناشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر، الطبعة: الأولى، 1356هـ
چرا امير المؤمنين در هيچ جنگي در زمان خلفاء شركت نكرد؟
اين كه اميرمؤمنان عليه السلام شجاعترين فرد زمان خودش بود، هيچ شك و شبههاى در آن نيست؛ آن قدر شجاع و دلاور بود كه شنيدن نامش خواب را از چشمان پهلوانان دشمن مىپراند؛ تا جايى كه عمر بن خطاب مىگفت:
والله لولا سيفه لما قام عمود الاسلام.
به خدا سوگند! اگر شمشير علي عليه السلام نبود، عمود خيمه اسلام استوار نمىشد.
إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج 12، ص 51، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م.
حتى در زمانى كه تمام ياران بيوفاى رسول خدا صلى الله عليه وآله در جنگ احد و حنين آن حضرت را رها و از معركه گريختند، امام علي عليه السلام پروانه وار اطراف شمع وجود پيامبر گرامى چرخيد و از او دفاع مىكرد.
اما چرا همان علي عليه السلام در هيچ يك از جنگهاى زمان خلفاء شركت نكرد؟
همان كسى كه در زمان رسول خدا صلى الله عليه وآله در تمام نبردهاى مسلمانان عليه كفار، يهوديان و… شركت فعال داشت و پيشاپيش تمام سربازان پرچم اسلام را به دوش مىكشيد و پهلوانان دشمن را يكى پس از ديگرى بر زمين مىكوبيد، چه اتفاقى افتاده بود كه در زمان خلفاء در هيچ نبردى حضور نمىيافت؟
آيا شجاعتش را از دست داده بود، يا جنگ در ركاب خلفاء را جهاد نمىدانست؟ يا اين كه خلفاء، بر خلاف سنت رسول خدا صلى الله عليه وآله قصد استفاده از آن حضرت را نداشتند؟
امير المؤمنين عليه السلام بهترين تصميم را گرفت:
امر دائر بود بين اين كه اميرمؤمنان عليه السلام اساس اسلام را حفظ نمايد و از حق خود بگذرد؛ يا اين كه بر آن عده اندك حمله نموده و آنها را از دم تيغ بگذراند و در عوض دشمنان اسلام و منافقين با استفاده از اين فرصت اساس اسلام را به خطر بيندازند، اميرمؤمنان عليه السلام راه دوم را برگزيد و با اين فداكارى دين اسلام را براى هميشه حفظ و دشمنان اسلام را نا اميد كرد و به طور قطع اين تصميم عاقلانهتر بوده است.
در خطبه سوم نهج البلاغه مىفرمايد:
وَطَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ. يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَيَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَيَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ. فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى. فَصَبَرْتُ وَفِي الْعَيْنِ قَذًى وَفِي الْحَلْقِ شَجًا. أَرَى تُرَاثِي نَهْباً.
در اين انديشه فرو رفته بودم كه: با دست تنها (با بى ياورى) به پا خيزم (و حق خود و مردم را بگيرم) و يا در اين محيط پر خفقان و تاريكيى كه پديد آوردهاند صبر كنم، محيطى كه: پيران را فرسوده، جوانان را پير، و مردان با ايمان را تا واپسين دم زندگى به رنج وا مىدارد.
(عاقبت) ديدم بردبارى و صبر به عقل و خرد نزديكتر است؛ لذا شكيبائى ورزيدم؛ ولى به كسى مىماندم كه: خاشاك چشمش را پر كرده، و استخوان راه گلويش را گرفته، با چشم خود مىديدم، ميراثم را به غارت مىبرند.
و در خطبه پنجم نهج البلاغه، هنگامى كه شخصى همانند ابوسفيان به قصد گرفتن ماهى از آب گل آلود و استفاده از موقعيت به دست آمده، نزد آن حضرت آمد و پشنهاد بيعت و جنگ با أبوبكر را داد، امام عليه السلام خطبه خواند و فرمود:
أَيُّهَا النَّاسُ شُقُّوا أَمْوَاجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجَاةِ… أَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَنَاحٍ أَوِ اسْتَسْلَمَ فَأَرَاحَ… فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَإِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَالَّتِي وَاللَّهِ لابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ. بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ.
اى مردم امواج كوه پيكر فتنهها را، با كشتيهاى نجات در هم بشكنيد… (دو كس راه صحيح را پيمودند) آن كس كه با داشتن يار و ياور و نيروى كافى به پا خاست و پيروز شد، و آن كس كه با نداشتن نيروى كافى كنارهگيرى كرد و مردم را راحت ساخت. اگر سخن گويم (و حقم را مطالبه كنم) گويند: بر رياست و حكومت حريص است، و اگر دم فرو بندم (و ساكت نشينم) خواهند گفت از مرگ مىترسد. (اما) هيهات پس از آن همه جنگها و حوادث (اين گفته بس ناروا است). به خدا سوگند علاقه فرزند ابوطالب، به مرگ از علاقه طفل شيرخوار به پستان مادر بيشتر است؛ اما من از علوم و حوادثى آگاهم كه اگر بگويم همانند طناب ها در چاههاى عميق به لرزه درآئيد.
چرا رسول خدا (ص) از سميه و ديگر زنان مسلمان دفاع نکرد؟
اميرمؤمنان عليه السلام، به همان دليل از خود واكنش نشان نداد كه رسول خدا صلى الله عليه وآله در هنگام كشته شدن سميه، مادر عمار ياسر توسط مشركان و تعرض آنها به وي، از خود واكنشى نشان نداد.
ابن حجر عسقلانى در الإصابة مىنويسد:
( 11342 ) سمية بنت خباط… والدة عمار بن ياسر كانت سابعة سبعة في الاسلام عذبها أبو جهل وطعنها في قبلها فماتت فكانت أول شهيدة في الاسلام… عذبها آل بني المغيرة على الاسلام وهي تأبى غيره حتى قتلوها وكان رسول الله صلى الله عليه وسلم يمر بعمار وأمه وأبيه وهم يُعذّبون بالأبطح في رمضاء مكة فيقول صبرا يا آل ياسر موعدكم الجنة.
سميه دختر خباط… مادر عمار ياسر هفتمين كسى است كه اسلام آورد، ابوجهل او را اذيت مىكرد و آن قدر نيزه بر پايين شكمش زد تا به شهادت رسيد، و او نخستين زن شهيد در اسلام است. آل بنومغيره، چون مسلمان شده بود و دست بردارد نبود او را آزار و اذيت كردند؛ تا كشته شد. رسول خدا (ص)، منظره شكنجه شدن عمار و مادر و پدرش را در مكه مىديد و مىفرمود: اى خاندان ياسر! صبور باشيد كه وعدهگاه شما بهشت است.
العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 7، ص 712، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.
با اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله مىديد كافرى همچون ابوجهل متعرض ناموس مسلمانان مىشود؛ ولى در عين حال هيچ واكنشى از خود نشان نمىداد و به آنان نيز فرمان مىداد كه صبر نمايند.
مگر نه اين كه رسول خدا صلى الله عليه وآله غيورترين و شجاعترين فرد عالم است، پس چرا از ناموس مسلمانان دفاع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت تا گردن ابوجهل را از تنش جدا كند؟
و نيز زمانى كه عمر بن خطاب، متعرض زنان مسلمان مىشد و آنها را به خاطر اسلام آوردنشان كتك مىزد، چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله از خود واكنشى نشان نمىداد.
ابن هشام در السيرة النبوية، مىنويسد:
ومر [ابوبكر] بجارية بنى مؤمل، حي من بنى عدى بن كعب، وكانت مسلمة، وعمر بن الخطاب يعذبها لتترك الاسلام، وهو يومئذ مشرك، وهو يضربها، حتى إذا مل قال: إني أعتذر إليك، إني لم أتركك إلا ملالة، فتقول: كذلك فعل الله بك.
ابوبكر مىديد كه كنيز مسلمان شده از بنو مؤمل از خاندان عدى بن كعب، عمر او را كتك مىزد تا دست از اسلام بردارد و مسلمان بودن را ترك كند (چون عمر هنوز مشرك بود) آن قدر او را زد تا خسته شد، گفت: اگر تو را كتك نمىزنم براى اين است كه خسته شدهام، از اين جهت مرا ببخش. كنيز در پاسخ گفت: بدان كه خدا نيز اين گونه با تو رفتار خواهد كرد.
الحميري المعافري، عبد الملك بن هشام بن أيوب أبو محمد (متوفاي213هـ)، السيرة النبوية، ج 2، ص 161، تحقيق طه عبد الرءوف سعد، ناشر: دار الجيل، الطبعة: الأولى، بيروت – 1411هـ؛
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1، ص 120، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م؛
الكلاعي الأندلسي، أبو الربيع سليمان بن موسى (متوفاي634هـ)، الإكتفاء بما تضمنه من مغازي رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج 1، ص 238، تحقيق د. محمد كمال الدين عز الدين علي، ناشر: عالم الكتب - بيروت، الطبعة: الأولى، 1417هـ؛
الانصاري التلمساني، محمد بن أبي بكر المعروف بالبري (متوفاي644هـ) الجوهرة في نسب النبي وأصحابه العشرة، ج 1، ص 244؛
الطبري، أحمد بن عبد الله بن محمد أبو جعفر (متوفاي694هـ)، الرياض النضرة في مناقب العشرة، ج 2، ص 24، تحقيق عيسى عبد الله محمد مانع الحميري، ناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، الطبعة: الأولى، 1996م؛
النويري، شهاب الدين أحمد بن عبد الوهاب (متوفاي733هـ)، نهاية الأرب في فنون الأدب، ج 16، ص 162، تحقيق مفيد قمحية وجماعة، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1424هـ - 2004م.
چرا رسول خدا صلى الله عليه وآله جلوى عمر را نگرفت و او را از اين كار منع نكرد؟ چرا شمشيرش را برنداشت و گردن عمر را نزد؟
اهل تسنن، هر پاسخى دادند، ما نيز عين همان را در باره صبر اميرمؤمنان عليه السلام و شمشير نكشيدن آن حضرت خواهيم داد.
چرا عثمان از زنش دفاع نكرد؟
هنگامى كه ياران رسول خدا صلى الله عليه وآله به خانه عثمان ريختند و همسر او را زده و انگشتش را قطع کردند، او از همسرش دفاع نکرد، شما از اين عملکرد عثمان چه پاسخى داريد؟
طبري، در تاريخش مىنويسد:
وجاء سودان بن حمران ليضربه فانكبت عليه نائلة ابنة الفرافصة واتقت السيف بيدها فتعمدها ونفح أصابعها فأطن أصابع يدها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجيزة وضرب عثمان فقتله.
سودان بن حمران آمد تا او را كتك بزند، نائله دختر فرافصه (زن عثمان) خود را بر روى او انداخت، سودان شمشير را گرفت و انگشت او را قطع كرد و سپس دست به پشت او زد و گفت: عجب پشت بزرگى دارد، سپس عثمان را زد و كشت.
الطبري، أبي جعفر محمد بن جرير (متوفاي310)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 676، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.
همچنين ابن أثير در الكامل فى التاريخ مىنويسد:
وجاء سودان ليضربه فأكبت عليه امرأته واتقت السيف بيدها فنفح أصابعها فأطن أصابع يديها وولت فغمز أوراكها وقال أنها لكبيرة العجز وضرب عثمان فقتله.
الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ) الكامل في التاريخ، ج 3، ص 68، تحقيق عبد الله القاضي، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة الثانية، 1415هـ.
ابن كثير دمشقى سلفى مىنويسد:
ثم تقدم سودان بن حمران بالسيف فمانعته نائلة فقطع أصابعها فولت فضرب عجيزتها بيده وقال: أنها لكبيرة العجيزة. وضرب عثمان فقتله.
القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 7، ص 188، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت.
چرا عثمان از زنش دفاع نكرد، مگر نه اين كه او مرد بود، غيرت داشت و بايد از زنش دفاع مىكرد؟ پس چرا هيچ واكنشى از خود نشان نداد و حاضر شد كه ببيند ياران رسول خدا به همسر او اهانت كرده و متعرض همسر او شوند؟
چرا عمر از زنش دفاع نكرد؟
اهل سنت اصرار دارند كه امّكلثوم دختر امير مؤمنان عليه السلام همسر عمر بوده است؛ اما مىبينيم كه هنگامى كه مغيرة بن شعبه اهانت زشتى به امّكلثوم كرده و او را با امّجميل، زنا كار مشهور عرب تشبيه و قياس مىكند، عمر هيچ عكس العملى از خود نشان نمىدهد.
ابن خلكان در وفيات الأعيان مىنويسد:
ثم إن أم جميل وافقت عمر بن الخطاب رضي الله عنه بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه المرأة يا مغيرة قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.
ام جميل (كسى كه سه نفر شهادت دادند مغيره با او زنا كرده است، و به خاطر امتناع شاهد چهارم از شهادت، از حد رهايى يافت) در حج، با عمر همراه شده و مغيره نيز در آن زمان در مكه بود. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مىشناسي؟
مغيره در پاسخ گفت: آرى اين امّكلثوم دختر علي است!
عمر گفت: آيا خودت را به بى خبرى مىزنى؟ قسم به خدا من گمان مىكنم كه ابوبكرة در باره تو دروغ نگفته است؛ و هر زمان كه تو را مىبينم مىترسم كه از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!
إبن خلكان، أبو العباس شمس الدين أحمد بن محمد بن أبي بكر (متوفاي681هـ)، وفيات الأعيان و انباء أبناء الزمان، ج6، ص366، تحقيق احسان عباس، ناشر: دار الثقافة - لبنان.
و ابوالفرج اصفهانى مىنويسد:
حدثنا ابن عمار والجوهري قالا حدثنا عمر بن شبة قال حدثنا علي بن محمد عن يحيى بن زكريا عن مجالد عن الشعبي قال كانت أم جميل بنت عمر التي رمي بها المغيرة بن شعبة بالكوفة تختلف إلى المغيرة في حوائجها فيقضيها لها قال ووافقت عمر بالموسم والمغيرة هناك فقال له عمر أتعرف هذه قال نعم هذه أم كلثوم بنت علي فقال له عمر أتتجاهل علي والله ما أظن أبا بكرة كذب عليك وما رأيتك إلا خفت أن أرمى بحجارة من السماء.
ام جميل همان كسى است كه مغيره را به زناى با او متهم كردند و در كوفه به نزد مغيره رفته و كارهاى او را انجام مىداد! اين زن در زمان حج با مغيره و عمر همراه شد. عمر به مغيره گفت: آيا اين زن را مىشناسى؟ پاسخ داد: آرى اين امّكلثوم دختر علي است!
عمر گفت: آيا در مقابل من خود را به بيخبرى مىزني؟ قسم به خدا من گمان ندارم كه ابوبكرة در باره تو دروغ گفته باشد! و تو را نمىبينم، مگر آنكه مىترسم از آسمان سنگى بر سر من فرود آيد!
الأصبهاني، أبو الفرج (متوفاي356هـ)، الأغاني، ج 16، ص 109، تحقيق: علي مهنا وسمير جابر، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر - لبنان.
زنا كردن مغيره با امّجميل، مشهور و معروف و امّجميل به بدكاره بودن شهره شهر و انگشت نماى عام و خاص بود. چرا هنگامى كه مغيرة بن شعبه، دختر رسول خدا را با چنين زنى زناكارى مقايسه مىكند، خليفه دوم او را مجازات نمىكند؟
اهل تسنن از اين مطلب هر پاسخى دادند، ما نيز همان پاسخ را به آنها خواهيم داد.
تعبیر خواب!
صبوری و تحمل تا به کی مردم ز تنهایی
اباصالح گل نرگس بیا وقت است بازآیی
دو چشمانم گشته پر اشک و دگر نایی ندارم من
به طردت، عبد دربارم منم قطره، تو دریایی
زبس منزل به منزل گشته ام آقا
بگیر دست مرا آقا توتوانایی
تو خود حاضر به اعمال منی سلطان
نگویم غایبی مولا، تو پیدایی
تو آیی این جهان گلشن شود گلشن
بیا تعبیرکن سلطان من این خواب رویایی…!
طلبه سال اول، زهرا پاک
قبر حضرت فاطمه(س) باید مخفی بماند تا اثر وجودی او در عالم بماند.
مراسم شهادت حضرت فاطمه (س) با سخنرانی حجت الإسلام والمسلمین حاج آقا دیباجی در سالن اجتماعات مدرسه علمیه الزهرا(س) کلاردشت برگزار گردد.
حاج آقا دیباجی ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت بانوی مکرم اسلام، حضرت فاطمه(س) فرمودند: حدیث کسائی حدیثی است که از معصوم(ع) نقل شده است و کل حدیث در محوریت حضرت فاطمه(س) می باشد به فرموده پیامبر اسلام(ص) همه ی انبیاء و اولیا ایستاده اند و همه منتظرند که اولین کسی که وارد بهشت می شود فاطمه(س) باشد.
وی در ادامه افزود: حضرت فاطمه(س) توانست 4 فرزند به دنیا آورد که جهان را دگرگون کند. قبر حضرت فاطمه(س) باید مخفی بماند تا اثر وجودی او در عالم بماند. این خدای عالم است که اجازه نداده قبر او آشکارگردد.
آداب سخن گفتن از منظر قرآن
وَ إِمَّا تُعرِضَنََّ عَنهُمُ ابتِغَآءَ رَحمَةٍ مِّن رَّبِّکَ تَرجُوهَا فَقُل لَََّهُم قَولاً مَّیسُوراً
و اگر به انتظار رحمتی از پروردگارت که به آن امیدواری، از آنان اعراض می کنی، پس با آنان سخنی نرم بگو.
( اسراء، 28)
قرآن درباره ی چگونگی سخن گفتن با مردم، دستورهایی دارد، از جمله:
سخنی نرم.(قَولاً مَیسوراً) سخنی ملایم. ( قولاً لَیّناً)
سخنی آسان.( قولاً کریماً) سخنی استوار.( قولاً سَدیداً)
سخنی معروف.( قولاً مَعروفاً) سخنی رسا.( قولاً بَلیغاً)
دوستی زن و شوهر
اسلام به منظورپیدایش و پایایی علاقه و محبت بیشتر میان دو همسر، نخست به همتایی و کفو بودن آن دو سفارش کرده است. در واقع می توان گفت: مرد و زن اگر از نظر شرایط اعتقادی، فرهنگی و اخلاقی، نزدیک به هم باشند و بر اساس صداقت و حسن اعتماد به همدیگر، زندگی را آغاز و در طول زندگی آن را رعایت کنند؛ خداوند بین آن دو علاقه، محبت و الفت قرار خواهد داد. پس از انعقاد پیمان ازدواج نیز برای استحکام خانواده و استمرار این الفت و علاقه، باید هر یک از مرد و زن به روابط میان خود توجه کافی مبذول دارند.
در این راستا امام صادق(علیه السلام) توصیه های زیر را به هریک از زن و شوهر ارائه فرموده است. برحسب این روایت مرد در پیوند میان خود و همسرش، از سه چیز بی نیاز نیست:
1-همدلی با زن، تا از این راه محبت و دلبستگی او را به خود جلب کند.
2-حسن خلق و متوجه کردن دل زن به سوی خویش، با قیافه ای که در چشم او خوشایند باشد.
3-در معیشت همسر توسعه دهد.
زن هم در ارتباط میان خود و همسر همدلش، از سه خصلت بی نیاز نیست:
1- خویشتن داری از هر آلودگی تا شوهر در اعتماد به وی- در هر خوش و ناخوش- مطوئن باشد.
2- مراقب حال شوهر باشد، تا اگر لغزشی از او سر زد، با او مهربان باشد.
3- با دلربایی و زیبا ساختن خویش در چشم شوهر، به وی اظهار عشق کند.
با استفاده از این روایت و دستورات دیگر بزرگان دین به خوبی و آسانی می توان علاقه و محبت را افزایش داد.
حضرت زینب(علیه السلام) ولیة الله
از جمله القاب عقیله خدر رسالت “ ولیة الله ” است و این مکرمه از چند جهت مستحقّ این لقب و ممدوح به این است:
اول: از جهت آن مقاماتی که تحصیل نمود به واسطه ی عبادت و بندگی.
دوّم: به واسطه ی آن صدماتی که متحمل شد در راه احیا و ابقای دین مبین.
سوم: به واسطه ی محبتی که جدّ و پدر و مادر و برادر به او داشته، او به آن ها داشته، چرا که هر کس آن ها را دوست داشته باشد و هرکس را آن ها دوست داشته باشند مورد الطاف احدیّت خواهد شد.
چهارم: به واسطه ی آن محبتی که به برادر خود حضرت سیّدالشهدا داشته قطع نظر از محبتش به باقی خانواده ی خود که از امتیازات و خصایص آن مخدّره بوده و هرکس که محبّ حسین باشد، خدا او را دوست دارد، چنان چه شخص هر قدر محبّتش به آن حضرت زیاد شود مقاماتش به همان اندازه رفیع گردد. چون این مخدّره غرق بحر محبّت حسینی شد لذا یکّه تاز وادی مراحم الهی گردید.
پنجم: به واسطه ی این که از افراد جلیّه آیات الهیّه و آثار وجودیّه ربّانیّه بوده و آن یکی از مقتضیات قوِیه مودّت است، چنان چه در جای خود محقّق شده،؛ لبعض الاصدقاء.
خجسته دختر زهرا که هست آینه زپای تا به سر و جلوه اله در اوست
زممکنات به واجب کس اشتباهی نیست به غیر عصمت صغری که اشتباه در اوست
گواه عصمت او انّما یرید الله نه بس همین همه قرآن بگو گواه در اوست
راهکارهای جذب دانش آموزان به تحصیل در حوزه های علمیه
با توجه به هجمه های فرهنگی دشمن و تبلیغ گسترده غرب و جذب بیشتر جوانان به سمت جامعه غرب و کشورهای اروپایی و هم چنین سهل بودن ورود به دانشگاه ها در کشور ، تبلیغ و جذب جوانان به خصوص دانش آموزان به تحصیل در حوزه های علمیه سخت تر و سخت تر می شود.
حال خواستار کمک و یاری از شما دوستان خوب و ارزشی خود دارم تا با همفکری هم و ارائه نظراتتان مبنی بر چگونگی جذب دانش آموزان نسبت به تحصیل در حوزه علمیه ، حوزه های علمیه به ویژه حوزه های علمیه خواهران را مملو از مبلغین عفیف و پاکدامن کنیم.
انشاءالله.
منتظر نظراتتان هستیم.
آیت الله جوادی آملی: با وضو در راهپیمایی شرکت کنیم
آيتالله جوادي آملي گفت: با شعارها انقلاب پيروز شد و شاه رفت و با همين شعارها هم انقلاب تا ظهور باقي ميماند، خدا فرموده است من خودم بساط کافران و مشرکان و منافقان را بر ميچينم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، آيتالله جوادي آملي در جلسه درس تفسير قرآن کريم در مسجد اعظم قم، افزود: خيلي از دوستان ما وضو ميگرفتند ميآمدند و خيلي از خواص، افکار ديگري هم داشتند و واقعا با همين شعارها انقلاب پيروز شد و شاه رفت و با همين شعارها هم انقلاب تا ظهور باقي مي ماند، خدا فرموده است که شما به وظيفهتان عمل کنيد و دخالت نکنيد، من خودم بساط کافران و مشرکان و منافقان را بر ميچينم.
آيت الله جوادي آملي تصريح کرد: آن ها دائما ميگويند گزينهها روي ميز است، يعني کار به دست ما است همان حرفي که فرعون ميزد، ولي ما بايد در اين راهپيماييها درود بر امام و شهدا بفرستيم و گراميداشت رهبري را داشته باشيم، اما يا «احد» و يا «صمد» يادمان نرود و بي وضو در اين راهپيمايي شرکت نکنيم.
وي خاطرنشان کرد: تفکر امروز غرب همان اومانيسم است، اگر چه اصطلاحات و الفاظ تغيير کرده باشد؛ اينکه گفتند تا زنده هستيد عالم باشيد، چون عالم اگر نتواند باري از دوش ديگران بردارد، زير بار استعمار هم نمي رود و باربري نمي دهد، زيرا حوزويان و دانشگاهيان با يک دست تعليم و يا دست ديگر تعليل دارند.
وي اظهارداشت: خدا فرموده ما نيازي به ياوري شما نداريم، امروز هم همين است خدا نيازي به ياوري ما ندارد، بلکه وظيفه ما حفظ حرمت خون شهدا، امام و اکرام رهبري است.
شرکت در راهپیمایی موجب عقب نشینی دشمن می شود.
مقام معظم رهبری مد ظله العالی:
ملت ایران هرسال با حرکت خود در 22 بهمن دشمن را در جای خود متوقف و وادار به عقب نشینی کرده است.
اساتید و طلاب مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت نیز با شرکت در راهپیمایی 22 بهمن باری دیگر لبیک به رهبری و انقلاب اسلامی خواهند گفت.
نقش زنان در تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی ایران
به مناسبت فرارسیدن سی و ششمین سالگرد شکوهمند انقلاب اسلامی ایران، همایشی با عنوان نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی ایران با دعوت از مسئولین محترم و بانوان شهرستان کلاردشت در سالن اجتماعات مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برگزار گردید.
حضور خواهر شهیدان فهمیده در بین طلاب
به مناسبت دهه مبارک فجر خواهر شهیدان فهمیده و هیئت همراهشان و مسئولین شهرستان، در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت حضور یافتند.
خواهر شهیدان فهمیده با اشاره به اینکه صحبت با عکس شهدا چقدر زیباست و لذت بخش است، خاطر نشان کرد: من خودم بارها و بارهاشده با عکس محمدحسین حرف زدم و درد و دلی کردم، شاید به یک روز نکشیده باشد که جواب خواسته ام را گرفتم.اینها برایمان ارزشمند است.
وی در ادامه افزود: وقتی به ائمه دل می بندیم و از آنها می خواهیم که برایمان کاری انجام دهند، انتظار برآورده شدن خواسته یمان را داریم،اما وقتی بر مزار شهیدی می روید و درد ودل می کنید نمی خواهید خواسته تان انجام شود فقط دردو دل می کنید.و خیلی از وقتها پیش آمده که همان شهید واسطه بین شما و ائمه شده و به خواسته تان رسیدید. یقین داشته باشید هرجایی شهیدهست گواه اعمال و واسطه بین ما و ائمه است.
خواهر شهیدان فهمیده با بیان خاطره ای از خواب مادرشان که پس از شهادت محمد حسین بی قراری می کردند افزودند:
محمدحسین یک شب به خواب مادرم آمد و گفت:من جایم خوب است مزاحم من نشوید و برای من گریه نکنید فقط قرآن بخوانید.
خواسته خواهر شهیدان فهمیده از طلاب مدرسه علمیه خواهران خواندن وصیت نامه و زندگینامه شهدا و درس گرفتن از زندگیشان و اینکه در امر تبلیغ از آنها استفاده کرده و به کار ببرند بوده است.
ایشان در پایان خاطر نشان کردند: ما از وجو پرفیض شما در سطح آموزش و پرورش استفاده های زیادی می کنیم و مطمئناً به وجود پربرکت شما نیاز زیادی دارد. انشاء الله هرجا هستید خدمت رسان خیلی خوبی باشید و خدمتگذار خوبی برای جامعه کوچک دانش آموزی در سطح شهرستان.
برگزاری جلسه توجیهی تحقیقات پایانی طلاب مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت
جلسه توجیهی تحقیقات پایانی با حضور طلاب در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برگزار گردید. این جلسه از ساعت 10 تا 11:30 به طول انجامید. خانم منصور لکورج معاون پژوهش ضمن بررسی در صد پیشرفت کار تحقیقات پایانی به بیان نکات نگارشی آیین نامه تحقیقات پایانی پرداختند.
دیدار مسئولین مدرسه علمیه الزهرا(س) کلاردشت با امام جمعه شهرستان
همزمان با آغاز دهه مبارک فجر، طلاب و مسئولین مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت به دیدار امام جمعه شهرستان کلاردشت رفتند.
حجت الاسلام مقیسه در این دیدار با اشاره به وجود با ارزش و پر برکت دو حوزه علمیه الزهراء(س) و امام علی(ع) در شهرستان خاطر نشان کرد:طلبه باید سختی ها را تحمل نموده تا آرمان های انقلاب به ثمر بنشیند.
وی با بیان اینکه کار فرهنگی سخت است، ابتدا خود را نشان نمی دهد، بعدها اثراتش نمایان می شود افزود: به گفته آیت الله وحید کار فرهنگی و تحقیق در مسائل علمی مثل این است که انسان بخواهد با سوزن کوه بکند.
حرف دل با پیامبر اکرم (ص) رسول مهرو محبت
یا محمدا!
بسوزد آن کاغذی که توهین به تو را در خط به خط خود جای داد و از این شرم آتش نگرفت.
خداوندا
توهین کنندگان به پیامبر مهربانی و اسوه اخلاق را در گمراهی دائمی نابود بگردان تا مرحمی بر دل های داغ دیده شیعیان آن حضرت
باشد.
بار الها من عاشق محمدم ( صلی الله علیه وآله وسلم).
دلنوشته مهدیه قربانی
برگزاری محفل انسی با قرآن، محفل بهره مندی از آثار معنوی تلاوت قرآن
همزمان با سی وششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، محفل انس با قرآن در راستای اشاعه فرهنگ تلاوت کلام الهی، تقویت فعالیت های فرهنگی و بهره مندی از آثار معنوی تلاوت قرآن، در سالن اجتماعات مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت به صورت با شکوهی برگزار شد.
تلاوت قاریان ، قرائت لطایف قرآنی و دلنوشته ، بیان نکات اخلاقی سوره حجرات از جمله برنامه های این مراسم معنوی بود .
در انتهای این مراسم که با پذیرایی مختصری همراه بود از قاریان تجلیل شد.
برپایی ایستگاه صلواتی رهروان انقلاب
در دومین روز از دهه مبارک فجر، به همت معاونت فرهنگی و بسیج طلاب حضرته معصومه(س) در قالب
برنامه های ستاد دهه فجر، ایستگاه صلواتی درمدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت برپا شد.
باشد که مورد رضایت حضرت باری تعالی قرار گیرد.
دهه فجر بر فجرآفرینان مبارک باد
همه برای امام بودند و
امام برای همه و
امت همراه امام برای خدا
تورامن چشم در راهم
بر چهره پر ز نور مهدي صلوات / بر جان و دل صبور مهدي صلوات
تا امر فرج شود مهيا بفرست / بهر فرج و ظهور مهدي صلوات
آیا تکرار تاریخ ممکن است
پیوند: http://da3tan-kotah.mihanblog.com/post/29
لینک:
مردی مقابل پور سینا ایستاد و گفت : ای خردمند ، به من بگو آیا من هم همانند پدرم در تهی دستی و فقر می میرم ؟ پورسینا تبسمی کرد و گفت : اگر خودت نخواهی ، خیر به آن روی نمی شوی . مرد گفت گویند هر بار ما آینه پدران خویشیم و بر آن راه خواهیم بود .
پور سینا گفت پدر من دارای مال و ثروت فراوان بود اما کسی جز مردم شهرمان او را نمی شناخت . حال من ثروت ندارم اما شهرت بسیار دارم . هر یک مسیر جدا را طی کرده ایم . چرا فکر می کنی همواره باید راه رفته را باز طی کنیم .
مرد نفسی راحت کشید و گفت : همسایه ام چنین گفت . اگر مرا دلداری نمی دادید قالب تهی می کردم .
پورسینا خندید و در حالی که از او دور می شد گفت احتمالا ترس را از پدر به ارث برده ایی و مرد با خنده می گفت آری آری…
متفکر یگانه کشورمان حکیم ارد بزرگ می گوید : گیتی همواره در حال زایش است و پویشی آرام در همه گونه های آن در حال پیدایش است .
این سخن اندیشمند کشورمان نشان می تکرار تاریخ ممکن نیست . حتی در رویدادهای مشابه ، باز هم کمال و افق بلندتری را می شود دید .
داستان خوبی و بدی
دو دوست براي تفريح به ييلاق هاي خارج از شهر رفتند. در بين راه بر سر زمان استراحت اختلاف نظر پيدا کردند و يکي از آن ها در اثر عصبانيت بر روي ديگري سيلي محکمي زد.
آن يکي که سيلي خورده بود سخت آزرده شد، اما بدون آن که چيزي بگويد روي شن هاي کنار رودخانه نوشت: «امروز بهترين دوستم به من سيلي زد.»
سپس راه خود را ادامه دادند و به قسمت عميق رودخانه رسيدند. آن دوستي که سيلي خورده بود پايش لغزيد و نزديک بود با جريان آب به سمت پرتگاهي خطرناک برود که دوستش او را نجات داد.
وقتي نفسش بالا آمد سنگ تيزي برداشت و به زحمت روي صخره اي نوشت: «امروز بهترين دوستم، جانم را نجات داد.»
دوستش با تعجب پرسيد: «چرا آن دفعه روي شن ها نوشتي و اين بار روي صخره؟» ديگري لبخند زد
و گفت: «وقتي بدي مي بينيم بايد روي شن ها بنويسيم تا به راحتي با جريان آب شسته شود و وقتي محبتي در حق ما مي شود بايد روي سنگ سختي حک کنيم تا براي هميشه بماند.»
باورها- داستانی جالب و آموزنده
روزي دانشمندي آزمايش جالبي انجام داد… او آكواريومي شيشه اي ساخت و با ديواري شيشه اي دو قسمت كرد . در يك قسمت ماهي بزرگي انداخت و در قسمت ديگر ماهي كوچكي كه غذاي مورد علاقه ي ماهي بزرگ بود .
ماهي كوچك تنها غذاي ماهي بزرگ بود و دانشمند به آن غذاي ديگري نمي داد… او براي خوردن ماهي كوچك بارها و بارها به طرفش حمله كرد ، اما هر بار به ديواري نامرئي مي خورد . همان ديوار شيشه اي كه او را از غذاي مورد علاقش جدا ميكرد .
بالا خره بعد از مدتي از حمله به ماهي كوچك منصرف شد . او باور كرده بود كه رفتن به آن طرف اكواريوم و خوردن ماهي كوچك كاري غير ممكن است .
دانشمند شيشه وسط را برداشت و راه ماهي بزرگ را باز كرد ؛ اما ماهي بزرگ هرگز به ماهي كوچك حمله نكرد . او هرگز قدم به سمت ديگر اكواريوم نگذاشت و از گرسنگي مرد . ميدانيد چرا ؟
آن ديوار شيشه اي ديگر وجود نداشت ، اما ماهي بزرگ در ذهنش يك ديوار شيشه اي ساخته بود . يك ديوار كه شكستنش از شكستن هر ديوار واقعي سخت تر بود ؛ آن ديوار باور خودش بود . باورش به محدوديت . باورش به وجود ديوار . باورش به … ………..