انقلاب اسلامی و زمینهسازی ظهوراز منظر امام (ره) و مقام معظم رهبری
در بسیاری از آیات و روایات داریم كه در آخر الزمان اهل حق و اهل باطل به سرحد خود میرسند و در نهایت قیام منجی ـ علیه السّلام ـ تكمیل كننده آخرین حلقه مبارزات بین اهل حق و اهل باطل خواهند بود و عامل پیروزی نهایی اهل حق بر باطل خواهند بود.
همانطور كه بر هیچكس پوشیده نیست بعد از رنسانس یك انحطاط شدید، در مباحث اخلاقی و مذهبی در عالم خصوصاً در غرب پیش آمد كه روز به روز بر شدت آن افزوده میشود و امروزه هم فساد و ظلم به انواع و اقسام گوناگون در عالم واقع میشود كه عبارت است از همان شدت گرفتن قدرت و توان اهل باطل در باطل بودنشان. اما از طرف دیگر در جبهه حق تا قبل از سال 1357 هجری شمسی تحول خاص و قوی شبیه انقلاب كبیر فرانسه رخ نداد تا بتوان تقویت و نیرو گرفتن جبهه اهل حق را هم مشاهده كرد. اگر چه یك سری مقدمات از سال 1342 تا 1357 در حال وقوع بودند و هنوز نتیجه اصلی و چشمگیر كه بتواند عالم را متوجه خود كند وجود نداشت تا اینكه در 22 بهمن 1357 این حادثه واقع شد و تحول بسیار بزرگ و اساسی در جبهه اهل حق هم صورت گرفت و آن عبارت بود از انقلاب عظیم اسلامی به رهبری حضرت امام (ره) در ایران، كه باعث شكل گیری یك نظام و حكومت اسلامی در ایران شد كه در حقیقت تنها مدعی حق و مخالف سرسخت جبهه قوی اهل باطل شد و در مورد این ایستادگی در برابر جبهه باطل و ظلم و فساد رهبر بزرگ این انقلاب و نظام مقدس میفرماید: ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهای اسلامی میشكنیم و با صدور انقلابمان، كه در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احكام محمدی است به سیطره و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی و مصلح كل و امامت مطلقه حق،امام زمان (عج) هموار میكنیم.
كه در حقیقت باید گفت كه بعد از وقوع این انقلاب تقابل واقعی بین حق و باطل صورت پذیرفت چرا كه تا قبل از آن حریف جدی برای اهل باطل وجود نداشت و این انقلاب و نظام توانست كه یك حریف جدی و قدر برای اهل باطل باشد كه در مقابل ظلم و زورگوییهای آنها بایستد و حتی پا را فراتر گذاشته و مدعی قدرت و حكومت جهانی و گسترش عدل و برچیده شدن ظلم و فساد در همه عالم شود كه در این باره حضرت امام (ره) میفرماید: مسئولان ما باید بدانند كه انقلاب ما محدود به ایران نیست انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (عج) است و… (صحیفه نور ج 21، ص 108)
چرا معمار انقلاب اسلامی بر نقش مردم تاکید میکرد؟
یکی از عناصر مهم توسعهی سیاسی، مشارکت سیاسی مردم است. مشارکت سیاسی درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی، از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی سیاسی است. همچنین این مفهوم به معنای تلاش شهروندان برای انتخاب رهبران خویش، شرکت مؤثر در فعالیتها و امور اجتماعی و سیاسی و تأثیر گذاشتن بر صورتبندی و هدایت سیاست دولت است (آقابخشی، 1383، ص 25).
به طور کلی، مشارکت سیاسی مبتنی بر «حق» است و ابتنای این حق نیز بر اساس ماهیت اجتماعی زندگی امروزهی انسانها در یک جامعه است. این امر به طور مستقیم با بحث همبستگی ملی و سپس تأمین امنیت داخلی یک کشور مرتبط است. امروزه امنیت ملی کشورها، یعنی واقع شدن در وضعیتی که بتوان از حساسیت و آسیبپذیری ارکان نظام در مواجهه با تهدیدات داخلی و خارجی فروکاست، از اهمیت ویژهای برخوردار است. دلیل این اهمیت از یک سو متأثر از تحولات داخلی و افزایش سطح آگاهیهای عموم و از سوی دیگر، گوناگونی تهدیدات در صحنهی روابط خارجی است.
مشارکت مردمی راهی به سوی فعال نمودن نیروی عظیم تودهای است که در جریان مشارکت، موجبات آگاهی مردم از مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فراهم میشود. به طور طبیعی، مشارکت میتواند بیگانگی اجتماعی را به حداقل برساند و مانع ایجاد هر گونه اثرات منفی روانی و فکری در مردم مانند بیاعتمادی، بیتفاوتی، تکروی، نبود تعاون و توجه به منافع شخصی شود و در مقابل، موجبات تقویت توسعهی همبستگی ملی را، به مثابهی مهمترین پایهی امنیت داخلی، فراهم مینماید.
بیشک نظام اجتماعیسیاسی، حاصل توافق افراد بر ارزشهای مشترک، به منظور نیل به پیشرفت و دستیابی به اهداف مشترک است؛ چنان که توسعهی انسانی در صدر اهمیت آن قرار دارد. بنابراین در استقرار سازوکارهای امنیت ملی پایدار و در تبیین ضرورت پرداختن به امنیت معطوف به اقتدار فرهنگی، نقش مردم بیش از هر مؤلفهی سختافزارانهی دیگری حائز اهمیت است؛ چرا که برآیند مطلوب هر نظام سیاسی، که چگونگی فضای امنیتی جامعه نیز متأثر از آن است، عبارت از میزان رضایتی است که آحاد مردم از عملکرد آن نظام در تعامل با محیط پیرامونی دارند.
در شرایط امنیت معطوف به اقتدار فرهنگی، زمینهی بسط و توسعهی آیینهای مدنی، باورهای مشترک و پیشگیری از ناهنجاریهای سیاسی و اجتماعی فراهم میشود و با تولید و بازتولید ارزشهای انسانی در جامعه، بالتبع سایر ارزشهای حیاتی، که منافع ملی، اهداف ملی، امنیت ملی و… ترجمان آن هستند، تضمین خواهد شد. در غیر این صورت، با ایجاد گسست در مبانی اجتماعی و سیاسی و باورهای عمومی، که نتیجهی بلامعارض عدم پیوند و تعامل بین مردم و دولت است، امنیت ملی نیز در مقابل انواع آسیبها شکننده خواهد بود و در واقع حساسیتهایی که میباید به طور متعارف و طبیعی حلوفصل گردد، به تهدیدی مبدل میشود که کل نظام را با مخاطرهی جدی روبهرو میسازد. لذا در این نوشتار، با تأکید بر سازوکارهای نرمافزارانهی امنیت سعی شده است به طور هرچند خلاصه، نقش تأثیرگذار مشارکت سیاسی در امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از دیدگاه معمار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (سلام الله علیه) مورد واکاوی قرار گیرد.
در اندیشه و سیرهی امام خمینی، به عنوان رهبر انقلاب اسلامی، مشارکت مردمی به عنوان یک مسئلهی اصلی، اساسی و تعیینکننده در حوزهی تعیین سرنوشت مشترک و عمومی مورد توجه و عنایت کامل قرار گرفته است. او با توجه به بنیانهای اسلامی، نگرش سیاسی خود و به پیروی از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و پیشوایان راستین او ـکه بیعت را راه ورود مردم به سیاست و مشارکت در تعیین سرنوشت خود میدانستندـ بارها بر ضرورت ورود مردم در صحنهی سیاست و تصمیمگیریهای اساسی جامعه در قالب نهادهای حکومتی تأکید کرده و آن را به عنوان بزرگترین عامل ثبات حکومت و ضامن حفظ امنیت در جامعه معرفی نموده است. برای نمونه ایشان تأکید دارند:«آگاهی مردم و مشارکت و نظارت و همگامی آنها با حکومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه خواهد بود» (صحیفهی امام، 1378، ج 4، ص 248)
مشارکت مردمی راهی به سوی فعال نمودن نیروی عظیم تودهای است که در جریان مشارکت، موجبات آگاهی مردم از مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فراهم میشودو میتواند موجبات تقویت توسعهی همبستگی ملی را به مثابهی مهمترین پایهی امنیت داخلی فراهم نماید.
مشارکت مورد نظر امام خمینی، مشارکتی همهجانبه و در تمام ابعاد و از سوی همهی مردم جامعه است که او از آن، تحت عنوان مشارکت کامل همهی مردم یاد میکند و اصلاحات جامعه، تأمین استقلال مملکت و آزادی مردم را در سایهی آن میداند:«اساس کار یک جمهوری اسلامی، تأمین استقلال مملکت و آزادی ملت ما و… اصلاحات لازم… این اصلاحات با مشارکت کامل همهی مردم خواهد بود.» (صحیفهی امام، ج 5، ص 155)
بنابراین در نگاه او، مشارکت سیاسی انحصار به گروه، طبقه، جناح یا صنف خاصی ندارد، جنسیت نمیشناسد و قومیت را مورد توجه قرار نمیدهد و به دین و نوع نگرش انسانها نیز کاری ندارد؛ بلکه از نظر وی، همهی مردم جامعه حق مشارکت در همهی امور سیاسی خویش را خواهند داشت و در برابر چنین حقی، آنها مکلّف خواهند بود. او در بیانی دیگر، از بین سه عامل اساسی که در پیروزی انقلاب و غلبه بر طاغوت نقش داشته است، یکی را مشارکت همهی مردم میداند و آن را در کنار ایمان و اعتقاد به خدا و وحدت کلمه قرار میدهد و به وضوح مطرح میسازد:
«شما مردم شریف ایران… توانستید با اتکال به خدای متعال و وحدت کلمه و مشارکت همهی قشرها، بر طاغوت زمان غلبه کنید و پشت ابرقدرتها را بلرزانید.» (صحیفهی امام، ج 6، ص 518)به علاوه در برابر خطرات ناشی از عدم مشارکت سیاسی مردم، مسئول بودن تمام جامعه را مطرح میسازد (صحیفهی امام، ج 19، ص 328) و در بیانی دیگر، تأکید بر مشارکت دادن مردم در امور توسط حکومت دارد:
«مردم را در همهی امور شرکت بدهیم… دولت عامل اینها [مردم] است، قوهی قضائیه عامل اینهاست، قوهی اجرائیه عامل اینهاست، قوه مقننه عامل اینهاست، ادای تکلیف باید بکنند، شرکت بدهند مردم را در همهی امور…» (صحیفهی امام، ج 20، ص 55)آنچه مسلم است مهمترین عامل در توفیق هر دولت، در فرآیند توسعهی اقتصادیسیاسی، به کارایی آن در جهت تحقق منافع ملی بستگی دارد که این خود مستلزم پذیرش و مشروعیت دولت نزد مردم است. دولت در مقام تجلیگاه و مظهر ارادهی ملی، باید کارایی خود را در زمینهی تأمین نیازهای بنیادین مصرّح در قانون اساسی نشان دهد. در غیر این صورت، باید منتظر کاهش گرایش و اقبال مردم نسبت به دولت بود.
صفحات: 1· 2
استکبارستیزی در گفتمان امام خمینی(ره)
واژه «استکبار» که در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی به طور مکرر به بهره برداری می رسد از تعالیم قرآن کریم مایه می گیرد. این واژه که مفهوم آن اظهار علو و برتری در زمین و بر دیگران بزرگی فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است در آیات مختلف قرآنی و برای نمایاندن ماهیت قدرتهای استکباری در هر عصر و زمان و معرفی خصال و صفات و روحیات و عملکردهایشان مطرح می گردد.
«فی صدور هم الا کبر: «نیست در دلهاشان مگر تکبر و احساس بزرگی» (غافر: 56) « فاستکبرتم»: «شما استکبار و گردن کشی کردید»(جاثیه: 31) «کذبوا بایاتنا و استکبروا عنها»: «آیات ما را دروغ شمردند و از روی تکبر از آنها رخ برتافتند»(اعراف: 40) از جمله آیاتی است که به صراحت واژه «استکبار» را درباره جبهه کفر و شرک و نفاق به کار برده و این خصلت و صفت شیطانی و نفسانی را در همه اعصار و به تمام دشمنان و مخالفان دین مبین حق تعمیم داده است.
یکی از مشخصه های بارز اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) تلاش برای وارد کردن واژه ها و مفاهیم قرآنی و اسلامی در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی بود که از جمله مهمترین آنها واژه استکبار است.حضرت امام(ره) از همان آغاز نهضت، نوک حمله تهاجم خود را به سوی استکبار جهانی و در راس آن آمریکای جنایتکار نشانه رفت و نهضت اسلامی خود را مبتنی بر «دکترین استکبارستیزی» بنیان نهاد. آموزه های قرآنی یکی از مهمترین اهداف ارسال انبیاء و اوصیاء الهی را در طول تاریخ شمرده می شد.
حضرت امام(ره) تنها در مقام توصیف ویژگیهای استکبار جهانی باقی نمی ماند و با بصیرت و آگاهی و شجاعت تمام آمریکای جنایتکار را به عنوان راس استکبار جهانی معرفی و مورد خطاب قرار می دهد.
رهبرکبیر انقلاب اسلامی با فریاد برآوردن آنکه «همه بدبختی ما از آمریکاست»از خوی تجاوزطلبی و ضرورت مبارزه و عدم رابطه با استکبار چنین سخن گفت: «خیال نکنید که روابط ما با امریکا و روابط ما با نمی دانم شوروی و روابط ما با اینها یک چیزی است که برای ما یک صلاحی دارد. این مثل رابطه بره با گرگ است! رابطه بره با گرگ، رابطه صلاحمندی برای بره نیست، اینها می خواهند از ما بدوشند، اینها نمی خواهند به ما چیزی بدهند.» 1
ایشان با صراحت تمام آمریکا را «شیطان بزرگ » نامیده و اعلام می دارد: «آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است»2 و از ملت ایران و ملل مسلمان و محروم جهان چنین خواستند: «هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید.»3 و همه مبارزان جبهه توحید در سرتاسر جهان را این گونه بشارت دادند: «اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با آمریکای جنایتکار است ادامه دهیم فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید.»4
حضرت امام(ره) در این مسیر تلاش کرد تا با نمادسازی جبهه مبارزه با استکبار جهانی را تثبیت کرده و بسط دهد.
حمایت از اقدام انقلابی دانشجویان پیرو خط امام در تسخیرلانه جاسوسی و یاد کردن از آن به عنوان «انقلاب دوم» (انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول) و تثبیت آن به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی، معرفی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به روز جهانی قدس، و دعوت از همه مسلمانان و آزادیخواهان جهان برای تبدیل این روز به روز مبارزه با رژیم اشغالگر قدس و صهیونیسم بین الملل و استکبارجهانی، و احیای سنت ابراهیمی و محمدی برائت از مشرکین در مراسم حج و فریاد برآوردن شعار مرگ برآمریکا و اسرائیل در این مراسم به عنوان فریضه ای محوری و کلیدی که لازمه پذیرش حج واقعی است، نمونه هایی از این تلاش همه جانبه حضرت امام(ره) در تحقق عملی دکترین استکبارستیزی است.
بخشی از وصیتنامه شهدای دانشجو در مورد انقلاب
بزرگترین نعمتی که خداوند به ما ارزانی داشته نعمت انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی است.
دانشجوی شهید، اسد ا… حاجی خانی
………………………………………………………………………
در قیامت از نعمتهایی که به ما ارزانی شده سؤال خواهد شد و بزرگترین نعمتی که خداوند به ما ارزانی داشته نعمت انقلاب اسلامی و حکومت جمهوری اسلامی است. در آنجا از ما خواهند پرسید که برای این انقلاب چکار کردیم. آیا با دشمنان انقلاب دشمن و با دوستان آن دوست بوده ایم یا نه؟
بخشی از وصیت نامه دانشجوی شهید، اسد ا… حاجی خانی رودسری
امام خمینی(ره) و نظم و پایداری در کارها
امام علی (ع) فرموده اند:« قَوَام العَیش حُسسنُ التقدیر وَ مَلاکُهُ حَسنَ التدبیر؛ (غررالحکم، حرف ح، شماره 6807)پایداری زندگی به برنامه ریزی درست و وسیله رسیدن به آن تدبیر خوب است.»
نظم خاص امام از ثبات قدم و استواری ایشان حکایت دارد.
یک بار از همسر امام برنامه روزانه ایشان را پرسیدند، ایشان در پاسخ گفته بود: اگر برنامه یک روزشان رابگویم می توانید در سیصدو شصت ضرب کنید. چون امام مطابق برنامه کارهای خود را انجام می دادند، به اطرافیان نیز در این مورد توصیه می نمودند. حتی خواندن نامه ها، مطالعه روزنامه ها و تجدید وضوی امام با نظم خاصی تؤام بود.
دیدگاه امام در مورد تنظیم وقت این بود که وقتی آدمی به برنامه های خود نظم ببخشد مسلماً وجودش نظم می یابد. اینموضوع در زندگی امام کاملاً محسوس بود، آن قدر که وقتی امام در پاریس اقامت داشت پلیس ها می گفتند ما حتی ساعت های خود را با رفت وآمد امام تنظیم می کنیم.( پا به پای آفتاب، 1375، ص 310).
مدیریت زمان در سیره ی امام خمینی(ره)
یکی از چهره های شگفت انگیز قرن بیستم حضرت امام خمینی(ره) است.
حضرت امام خمینی(ره) شخصیت بی بدیلی است که وجود با برکتش برای تمام کسانی که به فضیلت اشتیاق دارند و نسبت به صلابت، فداکاری و استواری در راه ارزشها، ارادت می ورزند موجب افتخار و شکوهمندی می باشد.
یکی از جنبه هایی که امام(ره) در سیره عملی خود مورد توجه قرار داد نظم و ترتیب در زندگی، بهره گرفتن از فرصتها و برنامه ریزی دقیق در تمامی شئونات می باشد.
حضرت علی(ع) در وصیت خود به بستگان و تمام کسانی که توصیه آن امام بدانها می رسد، فرموده اند: « اوصیکما و جمیع ولدی و اهلی و من بلغه کتابی بتقوی الله و نظم امرکم»(نهج البلاغه، نامه 47)
« من شما را و تمام فرزندان و خاندانم و کسانی را که این وصیت نامه به آنان خواهد رسید به پرهیزگاری و نظم امور خودتان وصیت می کنم.»
نظم و مدیریت زمان در امور روزمره
امام خمینی(ره) مقید بودند سر ساعت مقرر از بستر خواب یا استراحت بلند شوند و به امور مربوطه رسیدگی کنند. دقت داشتند در وقت معین غذا بخورند یا بخوابند. اگر کاری داشتند یا با فردی قراری می گذاشتند به هیچ عنوان زمان وعده رابه عقب یا جلو نمی افکندند.
آن قدر دقیق و منظم بودند که اگر واقعاً بنا بود برای صرف غذا بیایند با پنج دقیقه تأخیر، اهل خانه نگران میشدند و با خود نجوا می نمودند دلیل تأخیر آقا چه بوده است؟ همه بی اختیار چشم ها را متوجه اتاق محل اقامت امام می نمودند تا دلیل این دیر کردن را کشف کنند آن وقت مشاهده می نمودند به عنوان نمونه کسی خدمتشان رسیده وسؤالی از ایشان کرده اند که امام برای پاسخگویی لحظاتی با تأخیر رسیده اند.( پابه پای امام، ج1، ص 115)
نواختن زنگ ایثار و انقلاب
همزمان با 12 بهمن آغاز دهه مبارك فجر، صبح روز دوشنبه(زمان ورود تاریخی معماركبیر انقلاب اسلامی به میهن اسلامی) زنگ انقلاب و ایثار در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت به صدا درآمد و این مراسم با پخش سرودهای انقلابی و پذیرایی با چای و شیرینی همراه بوده است.
نظم مطالعاتی امام(ره) تغییر ناپذیر بود
حجت الإسلام والمسلمین سید محمود دعایی: جریان شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی نه تنها در حالات روحی و فکری، بلکه در نظم برنامه روزمره امام اثر نگذاشت. ایشان ساعتی از روز را برای مطالعه کتاب های جدیدی که به دستشان می رسید اختصاص داده بودند و به عنوان مثال تمامی کتابهای مرحوم دکتر علی شریعتی را مطالعه می کردند و به خصوص به آثار آقای مطهری بسیار علاقه داشتند و آثار ایشان و آقای طالقانی را قبول داشتند. در مورد کتابهای دکتر شریعتی نیز معتقد بودند آنقدرها که به این آثار اعتراض و حمله می شود بی مورد است و تا این حد انحراف در میان آنها وجود ندارد. خاطرم هست که در آن ایام کتاب ” طلوع انفجار” حاج سید جوادی را مطالعه می کردند. حاج احمد آقا می گفتند: وقتی امام از تشییع جنازه فرزندشان بازگشتند، ساعت کتابهای روزمره شان بود. کتاب ” طلوع انفجار” را باز کردند و به مطالعه آن پرداختند.
سعادتمند،رسول، درسهایی از امام:نظم و قانون گرایی،قم،تسنیم،1389،ص60.
خاطره ای از خانم طباطبائی در موردشاعری امام خمینی(ره)
مگر من شاعرم
خانم فاطمه طباطبائی: زمانی که به اقتضای رشته تحصیلی ام، یکی از متون فلسفی را میخواندم، بعضی از عبارات دشوار و مبهم کتاب را با امام در میان می گذاشتم. کم کم این پرسش و پاسخ به یک جلسه ی درس بیست دقیقه ای تبدیل شد. این بود تا یک روز صبح، که برای شروع درس خدمت ایشان رسیدم. دریافتم که امام با یک رباعی طنز آمیز به من هشدار داده اند.
فاطی که کنون فلسفه را می خواند | از فلسفه فاء و لام و سین می داند |
امید من آن است که با نور خدا | خود را ز حجاب فلسفه برهاند |
این شعر را که دیدم، مجدانه از ایشان ابیات دیگری درخواست کردم،چند روز بعد این اشعار را نوشتند:
فاطی! به سوی دوست سفر باید کرد | از خویشتن خویش گذر باید کرد |
هر معرفتی که بوی هستی تو داد | دیوی است به ره، از آن حذر باید کرد |
تقاضاهای مکرر من کم کم تأثیرکرد. چون مدتی بعد چنین سرودند:
فاطی! تو و حق معرفت یعنی چه؟! |
دریافت ذات بی صفت یعنی چه؟! |
ناخوانده الف، به یا نخواهی ره یافت | ناکرده سلوک موهبت یعنی چه؟! |
آنچه به من جرأت اصرار می داد، لطف بی کران آن عزیز بود. این چنین بود که هردم بر خواهشهای من افزوده می شد. این ماجر تا آنجا پیش رفت که از ایشان درخواست سرودن غزل کردم و ایشان عتاب کردند. مگر من شاعرم؟! ولی من همچنان به اصرار ادامه دادم تا اینکه چند روز بعد چنین شنیدم:
تا دوست بود تو را گزندی نرسد |
تا اوست غبار چون و چندی نبود |
بگذار هر آنچه هست و او را بگزین | نیکوتر از این دو حرف پندی نبود |
عاشق نشوی اگر که نامی داری | دیوانه نه ای اگر پیامی داری |
سستی نچشیده ای اگر هوش تو راست | ما را بنواز تا که جامی داری |
منبع: سعادتمند، رسول،درسهایی از امام، قم، تسنیم،1389.
انتــخــابات در انــدیشــه امام خمـــیـــنی(ره)
با ملت بودن و بدون ملت بودن
شما مردم را برای پشتیبانی از خود لازم دارید. دولت بدون پشتیبانی مردم نمی تواندکار بکند و هریک از ادارات و وزارتخانه ها باید این مسئله را مد نظر داشته باشند که برای خدا، مردم را راضی نگه دارند و اگر شما تاریخ پنجاه سال سلطنت را ملاحظه کنید، آن وقت تکلیف خودتان را می دانید که با ملت بودن چیست و بدون ملت بودن چیست. همه ما باید برای خدمت به توده هایی که در طول تاریخ همیشه محروم بوده اند، کوشش کنیم. و دولت باید این فرصت را، که در این کشور افرادی پیدا می شوند که خودشان می توانند کارها را انجام بدهند، غنیمت بشمارد و به تدریج، ان شاء الله، به آن جایی برسند که ما دیگر به خارج احتیاجی نداشته باشیم و مسلماً اینها تشویق می خواهند و شما باید به این فکر باشید که برای خدا کار کنید تا نتیجه کارتان تا ابد باقی بماند و بدانید هر کاری که شما انجام دهید و ملت از آن استفاده اسلامی و فرهنگی بکند، برای شما فایده دارد، اگر شما هم نباشید.
منبع: خمینی، روح الله،صحیفه امام،ج18،ص279 تا 280
شاهکار امام(ره) این بود که آگاهی مردم را سرلوحه ی خود قرار داده بود
برنامه صبحگاه مشترک مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت باعنوان بیعت با امام عصر(عج) و با حضور کارکنان خانم سایر ادارات در سالن اجتماعات مدرسه برگزار گردید.
این مراسم با پخش کلیپ تصویری راجع به امام زمان(عج)، قرائت دعای عهد، وسخنرانی همراه بوده است.
حجت الإسلام مقیسه امام جمعه شهرستان کلاردشت گفت: شعار زیبایی در دوران امام(ره) بوده که بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی(عج) شد، این انقلاب مقدمه انقلاب حضرت مهدی (عج) است.
وی با اشاره به اینکه امام (رضوان الله تعالی) فرمودند: انقلاب باید از توده های مردم به وجود بیاید خاطر نشان کرد: شاهکار امام(ره) این بود که آگاهی مردم را سرلوحه ی خود قرار داده بود و معتقد به تغییر حکومت با شیوه روز دنیا نبوده است چرا که امام (ره) از آیه لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ تمسک جسته است و توانسته چنین انقلاب با عظمتی را بوجود آورد، امروزه اگر می بینید که آمریکا از سوریه و … نمی ترسد و هراس آن از آگاهی مردم ایران می باشد،مردم باید آگاه شوند، متوجه دین و حقیقت دین باشند که ظلم را نپذیرند.
امام جمعه کلاردشت تصریح کرد: علت نامیدن شعار سال به نام مردم سالاری دینی آنست که امام به حضور و آگاهی های مردم توجه داشت و همین امر باعث شد که انقلاب هم چنان باقی بماند اگر مردم پشتوانه امام و کشورنبودند در حال حاضردر حوزه علمیه الزهراء(س) کلاردشت نمی توانستیم آغاز سی و هشتمین بهار انقلاب را جشن بگیریم.
مقیسه در پایان افزود: طلاب خواهران کلاردشت، خواص بی بصیرت را باید بشناسید، نگذارید رهبر تنها بماند البته مردم در 9 دی نشان دادند که چطور ملت پشت رهبری ایستادند، گروه های کذایی همه شان سرجایشان نشستند در هر حال امام با ایمان به خدا و مردم باور داشت که مردم راه درست را طی می نمایند، انشاءالله خداوند به ما توفیق حرکت در مسیر امام و رهبری دهد، و هرچه توان داریم برای نظام بکار بندیم چرا که اعتقاد داریم این انقلاب به انقلاب امام زمان(ارواحنا له الفداء) متصل خواهد شد.
جلال و جبروت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها
مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی - قدّس سره - بارها برای طلاب می فرمودند:
علّت آمدن من به قم این بودکه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - که از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین (ع) بیتوته نمود که آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مکاشفه، حضرت علی (ع) را مشاهده کرد که به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می کند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها کجاست؟ تا آن را زیارت کنم. حضرت فرموده بودند: من که نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم کنم.
عرض می کند: پس من هنگام زیارت چه کنم؟
حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها- عنایت فرموده اند؛ پس هر کس که بخواهد به زیارت حضرت فاطمه ی زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه ی معصومه - سلام اللّه علیها - برود.(1)
…………………………………….
1- فروغی از کوثر، ص 55.
عنایت حضرت معصومه(س) در فهم قرآن
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی می فرماید:
«روزی به حرم مطهر حضرت فاطمه ی معصومه (س) مشرف شدم و پس از اینکه زیارت را خواندم، خدمت آن حضرت عرض کردم که من امروز آمده ام و هیچ حاجت دنیوی ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که درفهم آیه ی «تطهیر» مورد عنایت شما واقع شوم و این آیه را درست بفهمم و مشکلاتم در این زمینه حل گردد. پس به خانه آمدم و مشغول نوشتن مطالبی پیرامون این آیه ی شریفه شدم؛ پس مسائل و مطالبی به برکت حضرت فاطمه ی معصومه (س) برای من روشن شد که شاید اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برای ما روشن نمی شد!»
………………………………………
منبع:بارگاه فاطمه معصومه (س) تجلیگاه فاطمه ی زهرا(س)، ص 120.
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد
کبوتران، سیاه پوش غمی بزرگ بر رواق حرم مرثیه می خوانند و زائران،
اشک ریز و ماتم زده، رفتنت را به سوگ نشسته اند.
وفات فاطمه معصومه (س) تسلیت باد.
انحراف باور قومي درباره هاروت و ماروت و موضع حضرت عسکری (ع)در برابر آنها
در احتجاج طبرسي آمده است كه شماري باور داشتند كه برخي از ملايكه، چون آدميان عصيان و گناه مي كنند و دست به كشتار مي زنند. خلاصه گفتارشان اين بود كه برخي از آنها از عصمت برخوردار نيستند و به فساد و فجور تن مي دهند. مرحوم طبرسي (ره)از قول يوسف بن محمد بن زياد و علي بن محمد بن سيار نقل مي كند كه آن دو به امام عسكري (عليه السلام) گفتند كه قومي از ما گمان دارند كه هاروت و ماروت دو فرشته اي هستند كه فرشتگان آنها را اختيار و انتخاب كردند و هنگامي كه عصيان آدميان در زمين بسيار شد و خداوند آن دو را به همراه ملك ديگري به دنياي آدميان فرستاد، آنها در روي زمين چون آدميان فساد كردند و با زهره زنا كردند و شرب خمر كردند و قتل نفس محترمي را نيز مرتكب شدند. آنگاه خداوند آنها را در بابل عذاب كرد و ساحران و جادوگران آنجا به آن دو سحر و جادو آموختند و خدا هم آن كوكب و ستاره زهره را مسخ كرد. امام پس از شنيدن اين انحراف فكري با بيان مبسوطي به دفع اين شبهه پرداخت: به خدا پناه مي برم از اين گفتار. براستي كه فرشتگان خدا، معصوم و محفوظ از كفر و زشتيها هستند و خداوند در مورد آنها گفته است لا يعصون الله ما امرهم و يعملون ما يؤمرون فرشتگان در آنچه خداوند به آنها امر كرد عصيان و سركشي نمي كنند و آنچه را كه بدان مامور شدند انجام مي دهند، و باز خداوند در مورد فرشتگان گفته است و له ما في السموات و الارض و من عنده (يعني الملائكه) لا يستكبرون عن عبادته و لا يستحسرون يسبحون اليل و النهار لا يفترون (1) بدانيد هرچه و هركه در آسمانها و زمين است از آن خداست. و فرشتگاني كه نزد او هستند از عبادتش استنكاف نكنند و خسته و ملول نگردند. آنها خدا را شب و روز تسبيح مي كنند و هيچ سستي در اين امر نمي ورزند. باز خداوند درباره فرشتگان گفته است كه بل عباد مكرمون لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون (2): آنها فرشتگان مقرب درگاه حق هستند و درهيچ امري از او پيشي نمي گيرند و همه كارها را با اذن و اجازه او انجام مي دهند. و يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم و لا يشفعون الا لمن ارتضي لهم و هم من خشيته مشفقون (3) هرچه را فرشتگان از آغاز تا ابد انجام مي دهند خداوند مي داند و آنها هرگز از كسي شفاعت نمي كنند جز از كساني كه خداوند راضي باشد و آنها از خوف خداوند در هراسند. آنگاه حضرت فرمودند: خداوند اين فرشتگان را خليفه هاي خودش در روي زمين قرار داد و آنها مثل انبيا و ائمه هستند در دنيا و در روي زمين. آيا برخي از انبيا و ائمه دست به قتل و زنا و شرب خمر زده اند؟ آنگاه امام به آن دو نفر گفت: آيا شما نمي دانيد كه خداوند از ميان افراد بشر، نه از ملايكه و فرشتگان، پيامبران و امامان را برانگيخت؟ آيا خداوند نگفته است و ما ارسلنا قبلك من رسلنا الا رجالاً نوحي اليهم من اهل القري (4): اي پيامبر ما، ما نفرستاديم پيش از تو را مگر از ميان همين مردم و به آنها وحي كرديم كه آن پيامبران از ميان همين قريه ها بودند. پس آشكار مي شود كه خداوند ملايكه را به عنوان ائمه و حكام بر روي زمين نفرستاد بلكه آنها فقط بر انبيا و پيامبران فرستاده مي شدند.
فرار شاه(خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست)
با قطعی شدن خروج محمدرضا از کشور آخرین امیدها از میان رفت و زمام رژیم او به دست شاپور بختیار سپرده شد. با نخست وزیری بختیار، اردشیر زاهدی نیز امید خود را به صدارت از دست داد و زودتر از محمدرضا از کشور خارج شد. محمدرضا اعضاء” شورای سلطنت” را تعیین کرد. در ین شورا شاپور بختیار(نخست وزیر)، جواد سعید(رئیس مجلس شورای سلطنت)،ارتشبد عباس قره باغی( رئیس ستاد ارتش)، عبدالله انتظام، محمدعلی وارسته، علیقلی اردلان و دکتر عبدالحسین علی آبادی عضویت داشتند.
محمدرضا، خروج خود را به تأخیر انداخت تا بختیار از مجلس شورا رأی اعتماد بگیرد.[26 دی] محمدرضا و فرح با هلیکوپتر به مهرآباد رفتند. هواپیمای او ازقبل آماده شده بود و تعدادکمی در فرودگاه حضور داشتند: رؤسای مجلسین سنا و شورا، بدره ای، ربیعی و قره باغی.
محمدرضا حدود 2 ساعت در فرودگاه منتظر ماند تا بختیار از مجلس رأی اعتماد بگیرد و حاضر شود. بالاخره بختیار نیز با هلیکوپتر به مهرآباد آمد و گفت که رأی اعتماد گرفته. محمدرضا و فرح خداحافظی کردند و وارد هواپیما شدند. بختیار و قره باغی نیز وارد هواپیما شدند. بختیار از محمدرضا پرسید که از این پس گزارشات روزانه مملکتی را کجا بفرستد و او جواب داد: ” خودتان بررسی کنید کافی است. به گزارش احتیاجی نیست! سپس قره باغی وضع خود را سؤال کرد و پرسید که تکلیف من با ارتش چیست و چه باید بکنم؟ من نمی دانم در غیاب شما چه سمتی در ارتش دارم؟ محمدرضا پاسخ داد:” ارتش و نیروهای انتظامی در اختیار شماست. هر طور منطق شما حکم عمل کنید، ولو اشتباه باشد عدم رضایتی در من ایجاد نخواهد شد. به شما حق می دهم، چون وضع مشکل است و من هم غیر از منطق از شما انتتظاری ندارم. بعلاوه، دوستی مانند فردوست هم دارید و می توانند با او مشورت کنید.” بختیار و قره باغی خداحافظی کردند و پیاده شدند و هواپیما پرواز کرد.
من قلباً از رفتن محمدرضا خوشحال شدم، هم از لحاظ نجات اواز خشم ملت و هم اینکه اگر عاقل بود می توانست زندگی خوشی را در اروپا و آمریکا داشته باشد. اما آیا محمدرضا در تمام گفتارش، حتی در آن لحظه، صادق بود؟ باید بگویم تصور نمی کنم، زیرا او چنین می پنداشت که بعد از او کشوراز هم خواهد پاشید و باز به او احساس احتیاج خواهد کرد و یا اینکه تعدادی فسر وفادار به او ممکن است دست به کودتایی به نفع او بزنند. اذا، نخست به مصر رفت تا به ایران نزدیک باشد، ولی بتدریج امیدهای او به باد رفت و او نیز از خاک ایران دورتر و دورتر شد.
…………………………………
منبع:ظهور وسقوط سلطنت پهلوی،ج1،خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست،1369.
تلاش هاي علمي امام حسن عسكري(علیه السلام)
تلاش هاي علمي امام حسن عسكري(ع) در چه زمينه هايي بود؟
حضرت امام حسن عسكري عليه السلام با وجود همه فشارها و كنترلها و مراقبتهاي بي وقفه حكومت ظالم عباسي، يك سري فعاليتهاي سياسي، اجتماعي و علمي در جهت حفظ اسلام و تشيع و مبارزه با افكار ضد اسلامي و ضد شيعي انجام داد كه اهم كوششها و تلاشهاي علمي ـ فرهنگي آن حضرت عبارت است از:
1. تربيت شاگردان
گرچه حضرت امام حسن عسكري عليه السلام بر اثر نامساعد بودن زمان و محدوديت بسيار شديد كه حكومت عباسي اعمال مي كرد، موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در سطح كل جامعه نشد، ولي در تربيت شاگرداني كه هر كدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف ناب تشيع و رفع شبهات دشمنان شيعه نقش مهم و به سزايي داشتند، موفق گشت.
شيخ طوسي رحمه الله تعداد شاگردان آن حضرت را بيش از صد نفر ثبت كرده است(1) كه در ميان آنان چهره هاي برجسته و مردان وارسته اي، مانند: احمد بن اسحاق اشعري قمي، ابو هاشم داود بن قاسم جعفري، عبدالله بن جعفر حميري، ابو عمرو عثمان بن سعيد عَمْري (نائب خاص حضرت حجت)، علي بن جعفر، محمد بن حسن صفار و… به چشم مي خورند.(2)
2. تشويق نويسندگان
هر قلم به دست متعهد، نهايت تلاش خود را براي اطلاع رساني، هدايت و… جامعه به كار مي بندد؛ ولي تشويق از نويسنده و آثار او خستگيها را از تن او دور مي كند، و بر فعاليت او مي افزايد، و اين خود عامل توسعه علم و دانش و آگاهي در جامعه مي شود.
حضرت عسكري عليه السلام در كنار تربيت شاگردان از تشويق نويسندگان غافل نبود؛ از جمله داود بن قاسم جعفري مي گويد: كتاب «يوم و ليلة» از يونس آل يقطين را به حضرت عسكري عليه السلام عرضه داشتم. امام فرمود: «تَصْنيفُ مَنْ هذا؛ نوشته چه كسي است؟» گفتم: نوشته يونس است. آن گاه فرمود: «اَعْطاهُ اللّهُ بِكُلِّ حَرْفٍ نُورا يَوْمَ الْقِيامَةِ؛(3) خداوند در مقابل هر حرف، نوري به او در روز قيامت عطا فرمايد.»
البته سيره تمام امامان شيعه بر اين بوده كه بر نويسندگي و كتابت ترغيب و نويسندگان و قلمزنان را تشويق كنند. حضرت صادق عليه السلام به مفضل بن عمر فرمود: «اُكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَكَ في اِخْوانِكَ، فَاِنْ مِتَّ فَوَرِّثْ كُتُبَكَ بَنيكَ، فَاِنَّهُ يَأْتي عَلَي النّاسِ زَمانُ هَرْجٍ ما يَأْنَسُونَ فيهِ اِلاّ بِكُتُبِهِمْ؛(4) دانشت را بين برادرانت بنويس و نشر بده! اگر از دنيا رفتي، فرزندانت وارث كتابهايت مي شوند. به حقيقت زمان هرج ومرجي فرا مي رسد كه مردم جز بر نوشته شان انس نمي گيرند[و توجه نمي كنند].»
و همچنين نقل شده است كه برخي آثار را خدمت حضرت عسكري عليه السلام عرضه داشتند كه درباره آن نظر دهد. حضرت فرمود: «صَحيحٌ فَاعْمَلُوا به؛(5) صحيح است بدان عمل كنيد!»
بر اثر همين تشويقها بود كه شانزده تن از شاگردان حضرت، دست به تأليف زدند و 118 عنوان كتاب، ثمره آن شد. از ميان آنها علي بن حسن فضّال 36 كتاب، محمد بن حسن صفار 35 كتاب، عبدالله بن جعفر حميري 19 كتاب، احمد بن ابراهيم 7 كتاب و هارون بن مسلم 6 كتاب دارد.(6)
و همين طور تعداد راوياني كه از آن حضرت حديث نقل نموده اند، به 106 نفر مي رسد.(7)
3. تأليف
حضرت عسكري عليه السلام علاوه بر تربيت شاگردان و تشويق نويسندگان، خود نيز دست به قلم برده و كتب و نامه هاي فراواني را براي توسعه علم و دانش و هدايت و راهنمايي جامعه از خود به يادگار گذاشته است كه به نمونه هايي اشاره مي شود:
يك. تفسير القرآن كه حسن بن خالد برادر محمد بن خالد آن را نقل كرده است. قابل يادآوري است كه امروزه كتابي با عنوان «تفسير الامام العسكري عليه السلام » موجود است كه عالمان رجال و حديث بر آن نقدها دارند و آن را غير از نوشته اصلي مي دانند.
دو. كتاب «المنقبة» كه مشتمل بر بسياري از احكام و مسائل حلال و حرام است.(8)
به جز اينها كتب ديگري نيز به آن حضرت منسوب است.(9)
سه. نامه هاي فراوان.
درزمان امام حسن عسكري عليه السلام تشيع در مناطق مختلف و شهرهاي متعددي گسترش يافته بود و شيعيان در نقاط فراواني متمركز شده بودند؛ شهرها و مناطقي، مانند: كوفه، بغداد، نيشابور، قم، آبه (آوه)، مدائن، خراسان، يمن، ري، آذربايجان، سامراء، جرجان و بصره كه از پايگاههاي شيعيان به شمار مي رفتند. در ميان اين مناطق، به دلائلي سامراء، كوفه، بغداد، قم و نيشابور از اهميت ويژه اي برخوردار بودند.(10)
حضرت براي گسترش فرهنگ تشيع، توسعه علم و دانش، و هدايت و سازندگي، نامه هاي فراواني به آن شهرها نوشته است، مانند: نامه آن حضرت به شيعيان قم و آوه كه متن آن در كتابها مضبوط است،(11) و نامه هاي فراوان حضرت به مردم مدينه،(12) و نامه اي كه امام به «ابن بابويه» نوشته، و نامه مفصلي كه حضرت خطاب به «اسحاق بن اسماعيل» و شيعيان نيشابور نوشته است.(13)
در نامه اخير، آن حضرت پس از توضيح درباره نقش امامت در هدايت امت اسلامي و تشريح ضرورت و اهميت پيروي از امامان و هشدار از سرپيچي از فرمان امام، نوشته اند: «.. اي اسحاق! تو فرستاده من نزد ابراهيم بن عبده هستي تا وي به آنچه من در نامه اي كه توسط محمد موسي نيشابوري فرستاده ام، عمل كند. تو و همه كساني كه در شهر تو هستند، موظفيد بر اساس نامه مزبور عمل كنيد.»(14)
چرا غيبت از زمان امام حسن عسكري(ع) آغاز نشد؟
در باره ی اینکه چرا امام زمان(عج) غيبتشان از زمان امام حسن عسكري(ع) آغاز نشد بايد گفت هر چند آن حضرت به شدت از ديد مزدواران حكومتي پنهان بود و تنها به خواص شيعه نشان داده شده بود ولي با اين حال هنوز به مقام امامت نرسيده بود و لذا معنا نداشت كه آن حضرت به غيبت رود. علاوه بر اينكه امام حسن عسكري(ع) به شدت از آن حضرت حفاظت مي فرمود و امكان نداشت تا امام حسن عسكري (ع) زنده است گزندي به امام زمان(عج) وارد شود اما پس از شهادت امام حسن عسكري(ع) شرائط به نحوي شده كه حفظ جان امام زمان (عج) كه آخرين حجت خدا بود تنها به غيبت آن حضرت وابسطه بود لذا به امر خدا آن حضرت در پس پرده غيبت رفته و دنيا را به اميد ظهور خود نگه داشت.
اما اگر منظورتان اين است كه با توجه به شرائط سخت امام حسن عسكري(ع) چرا غيبت از زمان ايشان شروع نشد بايد گفت با توجه به رواياتي كه در زمينه امام زمان(عج) مبني بر آخرين حجت خدابودن دوازدهمين نفر رسيده بود خلفاي ظالم و مزدورانشان مي دانستند كه حجت آخرين خدا از فرزندان امام حسن عسكري(ع) خواهد بود لذا ترس و وحشت آنان تنها از ناحيه فرزند امام حسن عسكري (ع)بود نه خود آن حضرت و تمام فشارها و ظلمهايي كه به امام حسن عسكري (ع) كردند هم بدين جهت بود پس لزومي نداشت غيبت از امام حسن عسكري(ع) آغاز شود علاوه بر اينكه خداوند اينگونه مقرر فرموده بود كه تنها حجت آخرش را از ديده ها پنهان كند.
شبهه جاثليق نصراني و برگشت مردم از دين
در تاريخ آمده است در روزگاري كه امام يازدهم (عليه السلام) در سامرا در حبس به سر مي بردند قحطي شديدي رخ داد به گونه اي معتمد، خليفه وقت، به مسلمانان دستور داد به صحرا بروند و با نماز استسقا از خداوند طلب باران كنند. مسلمانان سه روز پي در پي چنين كردند و از خداوند طلب باران كردند، ولي خبري از باران نشد. در روز چهارم جاثليق نصراني با شماري از نصارا و مسلمانان براي طلب باران به صحرا رفتند. در آنجا راهب مسيحي دستانش را به سوي آسمان گشود و باران نازل شد. و باز روز دوم مردم براي طلب باران چنين كردند و با دعاي راهب مسيحي آسمان شروع به باريدن كرد و مردم از آب باران سيراب گشتند. آنها از اين كردار راهب تعجب كرده، در حقانيت دين اسلام شك كردند به گونه اي كه شماري از آنها مسيحيت را برگزيدند. اين كردار براي خليفه وقت بسيار سخت و نگران كننده بود. لذا به صالح بن وصيف دستور داد كه امام را از زندان آزاد كرده، نزد او بياورند. پس از آزاد كردن امام، حضرت را نزد خليفه بردند. خليفه به حضرت عسكري (عليه السلام) گفت: امت محمد (صلي الله عليه و اله) را درياب كه بدين وسيله شماري از آنها از دين برگشتند و نصراني شدند. حضرت به خليفه گفت: از مردم بخواهيد كه فردا حاضر شوند. خليفه در پاسخ حضرت گفت: مردم از آب بهره مند شدند و ديگر نيازي ندارند كه فردا به صحرا بروند و طلب باران كنند. حضرت در پاسخ خليفه گفت: مي خواهم شك را از ذهن مردم بزدايم و آنها را از اين واقعه نجات دهم. خليفه امر كرد تا جاثليق و راهب مسيحي در روز سوم هم براي طلب باران حاضر شوند و مردم هم با آنها باشند. با دستور خليفه روز سوم جاثليق و راهب و همه نصارا و مسلمانان براي طلب آب آماده شدند. پس همه نصارا طبق عادت دستها را به سمت آسمان گشودند و آن راهب نيز چنين كرد و بناگاه آسمان ابري شد و باران شروع به باريدن گرفت در اين هنگام امام عسكري براي رفع شك و شبهه از ذهن مردم و براي اثبات حقانيت دين جدش از راهب خواست كه دستش را بگشايد. وقتي او دستش را گشود ديدند در ميان انگشتان او استخوان آدمي است. پس امام آن استخوان را از دست راهب مسيحي گرفت و در پارچه اي پيچيد. آنگاه به راهب گفت: حالا تقاضاي باران كن. راهب دست به چنين كرداري زد ولي به جاي بارش باران، ابرها به كناري رفت و خورشيد نمايان شد. مردم از اين واقعه تعجب كردند و در اين زمان خليفه از حضرت پرسيد: اي ابا محمد، علت اين امر را برايمان بازگو. حضرت فرمود: اينها در بعضي از قبور به استخواني از استخوانهاي انبيا دست يافتند، و استخوان هيچ پيامبري زير آسمان شكار نگشت، مگر آنكه آسمان شروع به باريدن كرد. مردم سخنان حضرت را پسنديدند و سپس دست به آزمون زدند و متوجه شدند امر چنان است كه ابومحمد (عليه السلام) گفته است. پس از اين ماجرا حضرت به سامرا بازگشت و شك و شبهه در حقانيت دين -كه از ناحيه جاثليق و راهب مسيحي ايجاد شده بود - از مردم برطرف شد و اين امر خليفه و مسلمانان را خوشحال كرد. به گونه اي كه حضرت درباره آزادي ديگر زندانياني كه با ايشان بودند سخن گفت و خليفه دستور آزادي همه آنها را صادر كرد.(1)
………………………………………………………
1.مناقب آل ابي طالب، ج4، ص 425.
شبهه كندي و موضع امام عسکری در برابرش
گويند اسحاق كندي يكي از دانشمندان و فيلسوفان عراق بود و در ميان مردم به علم و فلسفه و حكمت شهرت داشت، ولي او اسلام را قبول نداشت و بدين ترتيب بر آن شد تا كتابي درباره ناهمگونيهاي قرآن بنويسد. زيرا به نظر او برخي از آيات قراني با برخي ديگر توافقي ندارد بلكه از تطبيق آنها ناهمگوني مشاهده مي شود. لذا دست به نوشتن چنين كتابي زد و همه هم و غم او در نوشتن اين كتاب خلاصه شده بود. روزي يكي از ياران و شاگردان اسحاق، خدمت امام رسيد و جريان اين كتاب را به آگاهي حضرت رسانيد، امام به او فرمود: آيا در ميان شما يك مرد هوشمند و رشيد موجود نيست كه با برهان واستدلال، كندي را از نوشتن اين كتاب باز دارد و او را پشيمان كند؟
شاگردش گفت: ما از شاگردان او هستيم و از نظر علم و دانش نمي توانيم از پس او بر آييم و او را از باور داشتن بازگردانيم. امام عسكري (عليه السلام) به او فرمود: آيا آنچه را به تو بياموزم به او ابلاغ مي كني؟ شاگردش اين امر را پذيرفت.
امام فرمود من سخني را به تو مي آموزم و تو نزد استاد برو، و چند روزي او را در اين كاري كه آغاز كرده ياري كن. هنگامي كه با او دوست شدي، به او بگو پرسشي به نظرم رسيده مي خواهم از شما بپرسم، و او خواهد گفت بپرس.
بگو: اگر نازل كننده قرآن نزد تو بيايد آيا ممكن است بگويد كه «مرادم از معاني اين آيات، غير از آن معاني است كه تو براي آن آيات فهميده اي و درك كرده اي؟ استاد خواهد گفت: بلي چنين امري ممكن است.»
در اين هنگام شما به او بگو: «تو چه مي داني، شايد مراد او از آيات قرآن، غير از معاني باشد كه تو فهميده اي.»
شاگرد نزد استاد خويش رفت و به دستور امام مدتي استاد را در امر نوشتن كتاب ياري كرد و با او دوست و صميمي شد. روزي به استادش گفت: آيا ممكن است كه نازل كننده قرآن معاني اي را اراده كرده باشد غير از آنچه شما از آيات قرآن فهميده اي؟ استاد تأملي كرد و به شاگردش گفت: پرسش خود را مجدداً بيان كن و شاگرد پرسش خويش را تكرار كرد.
استاد گفت: بلي، چنين امري ممكن و محتمل است يعني ممكن است خدا معنايي غير از معاني ظاهري آيات قرآن اراده كرده باشد چون كلمات داراي احتمالات است.
سپس به شاگرد گفت: حقيقت ماجرا را برايم باز گو چه شخصي به شما اين سخن را آموخته است؟
شاگرد گفت به دلم افتاد كه اين امر را از شما بپرسم.
استاد گفت: اين پرسش، پرسشي مهم و عميق و بلندمرتبه است و بعيد است كه از جانب شما باشد.
شاگرد گفت: اين سخن را از امام عسكري (عليه السلام) شنيده ام.
استاد گفت: اكنون حقيقت را گفتي و چنين مسائل جز از خاندان رسالت شنيده نخواهد شد. آنگاه كندي تقاضاي آتش كرد و همه آنچه در باب ناهمگونيهاي قرآن و آيات قرآني نوشته بود به وسيله آتش سوزاند و نابود كرد.(1)
………………………………………………
1-مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص 424.
نظر امام يازدهم درباره خلق قرآن
امام يازدهم (عليه السلام) نيز چون پدر خويش قرآن را مخلوق مي دانند. ابوهاشم مي گويد من پيش خودم گفتم دوست دارم كه نظر امام يازدهم را درباره قرآن بدانم كه آيا قرآن مخلوق است يا غيرمخلوق و حال اينكه قرآن ما سوي الله است.
آنگاه امام رو به من كرد و گفت: اي ابوهاشم آيا خبر امام صادق به تو نرسيده است كه امام در مورد نزول قل هو الله احد فرموده است: خلق الله لها اربعه آلاف جناح فما كانت تمر بملك من الملائكه الا خشعوا لها، و قال هذه نسبه الرب تبارك و تعالي (1)خدا براي آن چهار هزار بال آفريد و هيچ دسته اي از فرشتگان از آن آيه نمي گذشتند مگر آنكه در برابرش خشوع مي كردند و فرمود: ان الله خالق كل شيء و ماسواه مخلوق (2) يعني بدرستي كه خداوند آفريننده هرچيزي است و غير از او مخلوق هستند و در ثاقب المناقب آمده است كه امام پس از خطور اين خيال در ذهن راوي به او فرمودند كه خداوند خالق هرچيزي است و ماسواي او مخلوق است.
………………………………………………………………………………………..
1-بحارالانوار، ج50، ص 254.
2- ثاقب المناقب، ص 249.
عسكري بايد بگویيم يا عسگري؟
خلفاي عباسي براي زير نظر داشتن فعاليتهاي فرهنگي، علمي و سياسي امام هادي عليهالسلام، آن حضرت را در سال 236 ه.ق از مدينه به سامرا انتقال و در محله عسكر سكونت دادند. چون امام حسن عليهالسلام و پدر بزرگوارش امام هادي عليهالسلام در محله عسكر قرارگاه سپاه در شهر سامرا زندگي ميكردند و به عسكري لقب يافتند (1) و اين لقب مشترك بين آن حضرت و پدرشان امام هادي عليهالسلام است و آنها را عسكريين گفتهاند.
اين شايعه لفظ درپي آن بوجودآمده كه گروهي ازمخالفين معتقدبودندكه امام حسن عسكري (ع)عقيم مي باشد.اگر بنا بود اين لفظ به (گاف) نوشته يا تلفظ شود،كه به معناي عقيم بودن است بايد امام هادي نيز عقيم ميبود و از نعمت فرزند محروم تلقي ميشد. از سوي ديگر عسكر لفظي عربي است و به معناي لشكر است. عسكري اسم منسوب است و منسوب به عسكر است و اصولا در زبان عربي حرف گاف وجود ندارد. پس آنچه صحيح است، عسكري (با كاف) است، نه عسگري (با گاف).
در به وجود آمدن شايعه عقيم بودن حضرت عوامل مختلفي چون خلفاي عباسي،جعفر كذاب، و فردي به نام زبيري…تاثيري به سزا داشت.
……………………………………………..
۱-صدوق، علل الشرايع، قم، مكتبه الطباطبائى، ج ۱، باب ۱۷۶، ص ۲۳۰ * صدوق، معانى الأخبار، تهران، مكتبه الصدوق – مؤسسه دار العلم، ۱۳۷۹ ه’. ق، ص ۶۵ * بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۱۱۳، ح ۱.
پیامبر اکرم(ص) و دوری از تجملات و تشریفات
هنگامی که دید در خانه اش پرده ای آویزان شده که بر روی آن تصاویری وجود دارد، به یکی از همسرانش فرمود: این پرده را از جلو چشمان من بر دار،چون هرگاه نگاهم به آن می افتد، به یاد دنیا و زینتهایش می افتم.
نهج البلاغه ص 301، خطبه 160.
میلاد پیامبر اکرم(ص) و امام صادق(ع) بر تمام جهانیان مبارک باد.
میلاد پیامبر اکرم ، رسول مهربانی ها مبارک.
حدیثی از امام صادق(ع)
بردباری شگفت انگیز پیامبر اکرم(ص)
انس بن مالک می گوید: مردی بیابانی به محضر رسول خدا(ص) آمده، ردای پیامبر را با دست گرفت و چنان کشید که کناره ی ردا بر گردن مبارک رسول خدا نقش انداخت، سپس گفت: فرمان بده از مال خدا که نزد توست به من ببخشند! حضرت به او توجه فرمود و تبسم کرد و فرمان داد آنچه را لازم دارد به او ببخشند!!
مکارم الأخلاق:17؛ السیرة النبویة:4
پنج برنامه ی اخلاقی از پیامبر(ص)
امام باقر(ع) از رسول خدا(ص) روایت می کند که آن حضرت فرمود: پنج چیز است که تا لحظه ی مرگ ترک نمی کنم: پوشیدن لباس پشمی، سوار شدن بر الاغ بی پالان،غذا خوردن با بردگان، بافتن کفش با دستانم و سلام کردن به کودکان؛ تا پس از من سنّت شود.
الخصال:271/1،حدیث13.
رحلت جانگداز حضرت محمد و شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد.
نامه امام رضا(ع) به فرزندش امام جواد
نامه ای کریمانه
بزنطی می گوید: نامه ای از حضرت امام رضا(ع) به فرزندش ابوجعفر حضرت امام جواد(ع) به این مضمون خواندم: ای اباجعفر! به من خبر رسیده که تو را از درب کوچک بیرون می برند، این از بخل آنان است که مبادا از تو خیری به کسی برسد، به حقی که بر تو دارم از تو می خواهم که رفت و آمدنت جز از درب بزرگ نباشد.
هنگامیکه سوار مرکب شدی، باید درهم و دینار با تو باشد، و کسی نباشد که از تو درخواست کند مگر اینکه به او عطا کنی و اگر عموهایت از تو خواستند به آنان نیکی کنی، کمتر از پنجاه دینار مده و اگر خواستی، بیشتر عطا کن و اگر عمه هاین از تو درخواست خیر کردند کمتر از بیست و پنج دینار نباشد و اگر خواستی، به آنان بیشتر ببخش، من می خواهم خدا تو را رفعت و منزلت دهد، بنابراین انفاق کن و از تنگدستی از صاحب عرش مترس!
عیون أخبار الرضا:8/2، باب30، حدیث20.
اشعار حضرت زهرا(س) در فراق پدر
شعر ذیل از اشعار حضرت زهرا(س) در کنار قبر پیامبر است:
نَفسِی عَلی زَفَراتِها مَحبُوسَه یا لَیتَها خَرجَتُ مَعَ لزَفَرات
لاخَیرَ بَعدَکَ فِی الحَیاةِ وَ إِنَّما اَبکِی مخافَة اَن تَطُولَ حَیاتِی
پدرجان! جانم با آن همه غم و اندوه دردسینه ام حبس شده/
ای کاش با همان اندوه ها از بدنم خارج می شد.
پدر جان! بعد از تو هیچ خیر و نیکی در زندگی نیست/
گریه می کنم از بیم آنکه (مبادا) بعد از تو زندگی ام طولانی گردد.
فراز هایی از مقام منزلت رسول اکرم(ص)
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
” همانا دل ها همچون آهن زنگ می زند و تیره می شود.” از ایشان سؤال شد: ” ای رسول خدا صیقل آن چیست؟” ایشان
پاسخ داد: ” خواندن قرآن و یاد مرگ “
علت پستی و فرومایگی انسان ازدیدگاه امام حسن مجتبی(ع)
شخصی از امام حسن (ع)پرسید: ” پستی و فرومایگی چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: « النَّظَرُ فِی الیَسِیرِ وَ مَنعُ الحَقِیرِ؛ خرده بینی و مضایقه در چیزهای بی ارزش.»
تحف العقول؛ ابن شعبه الحرانی،ص225.
جلوه های گفتاری امام حسن مجتبی(ع)
زیارت قبر امام حسین(ع) برابری می کند باصد بار زیارت حج
حجت الإسلام مقیسه امام جمعه شهرستان کلاردشت درطی نشستی با عنوان فلسفه برگزاری اربعین خاطر نشان کرد: اربعین در روایات و احادیث ما به عنوان عدد کمال شناخته شده است، درقرآن سوره ای راجع به حضرت موسی داریم که بیان شده وعده ما با پیغمبرخداموسی (ع) سی شب است و ما ده شب به این سی شب اضافه کردیم یعنی عبادت و بندگی ایشان برای نزول تورات سی شب بوده و ده شب به آن اضافه شده است .
ایشان اظهار داشتند: کلمه اربعین دربرخی از سوره های قرآن کریم ذکر شده: سوره بقره (آیه 51)، سوره مائده (آیه 26)، سوره اعراف (آیه 142) و سوره احقاف (آیه 15) ، دو مورد از آنها در مورد میقات حضرت موسی و یک مورد در باره پدر و مادرو مورد دیگر هم درباره امام موسی (ع) است. عدد کمال چه جایی که سنشان به چهل سال برسد و چه میقات امام موسی که به چهل شب برسد، کاربرد دارد.
وی ابراز داشت: در محاورات و ادبیات عرب عدد چهل به عدد کمال یاد می شود به عنوان مثال در مورد پیامبرکه در سن چهل سالگی به پیامبری مبعوث شدند پس در سن سی و هشت سالگی به کمال واقعی نرسیدند درسن چهل سالگی به کمال رسیدند درمجموع از این مطالب استفاده می شود که عدد چهل عدد کمال و عدد باروری و عدد نتیجه است.
امام جمعه کلاردشت در پایان گفت:شهادت ابی عبدالله و یارانش و آن اختناقی که یزید به وجود آورده بود با فرارسیدن اربعین این فشارها از بین رفت و زمانیکه نمی گذاشتند کسی عزاداری کند و به کربلا برود بعد از اربعین همه این مشکلات حل شد.
پیامبر (ص) فرمود: یا جابرقبر فرزنم حسین (ع) را زیارت کن که زیارت قبر امام حسین برابری می کند با صد بار زیارت حج ، وقتی جابر به زیارت قبر مطهر امام حسین می رفت قدم ها راکوتاه و آهسته بر می داشت.
روز دانشجو بر تمام رهپویان علم و معرفت گرامی باد.
7 آذر روز نیروی دریایی گرامی باد.
بسیج از نگاه رهبری
ادبیات بسیج
بسیج بازوی سپاه و بازوی انقلاب است.
بسیج لشکر ولایت فقیه.
بسیج مدرسه عاشق است و کارنامه ی آن شهادت.
بسیج مستضعفین از افتخارات جمهوری اسلامی.
بسیجیان مرغان آغشته به خون هستند که جایشان در این دنیا نیست.
بسیجیان نیلوفر عشق اند که دور نهال تعالی می پیچند و بالا می روند.
بسیجی از خط بر نمی گردد مگر با پیروزی.
بسیجی شیر جبهه هاست.
بسیجی شیر میدان دار عشق است.
بسیجی واژه ی ایثار و عشق است.
بسیجی عاشق شهادت.
تمام این جنگ به خاطر نماز است
24 آبان روز کتاب و کتابخوانی
سخن رهبر در مورد کتاب و کتاب خوانی
گزارش راهپیمایی آبان ماه 1394 شهرستان کلاردشت به روایت تصویر
مراسم گرامیداشت روز جهانی «استکبارستیزی و تسخیر لانه جاسوسی» با حضور دانشآموزان،معلمان، بسیجیان، طلاب مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت و اقشار مختلف مردم در شهرستان کلاردشت برگزار شد.
فلسفه گریه بر امام حسین(ع)
برپا نگه داشتن نهضت حسینی
گریه کردن بر عزای امام حسین زنده نگه داشتن نهضت، زنده نگه داشتن همین معنا که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراطوری بزرگ ایستاد، دستور است.
اشک باارزش
اگر اشکی که ما برای او می ریزیم، درمسیر هماهنگی روح ما باشد، پرواز کوچکی است که روح ما با روح حسینی می کند. اگر ذره ای از همت او، ذره ای از غیرت او، ذرهای از حریت او، ذره ای از ایمان او، ذره ای از تقوای او، ذره ای از توحید او در ما بتابد و چنین اشکی از چشم ما جاری شود، آن اشک بی نهایت قیمت دارد. اگر گفتند: به اندازه بال مگس هم باشد یک دنیا ارزش دارد، باور کنید!! اما نه اشکی که برای کشته شدن حسین باشد، بلکه اشکی برای عظمت حسین باشد، برای شخصیت حسین باشد.اشکی که نشانه ای از هماهنگی با حسین بن علی و پیروی کردن از او باشد، بله، یک بال مگسش هم یک دنیا ارزش دارد[۱].
دلیل گریه شیعیان
از دلایل گریه شیعیان حضرت امام حسین(علیهالسلام) در شهادت او، همین بستگی و پیوند ذاتی است. این واقعیت در روایتی از امام صادق(علیهالسلام) بدین گونه آمده است که فرمود: «شیعیان ما از ما هستند، چرا که از سرشت ما خلق شده و به نور ولایت ما آمیخته، و به امامت ما دل خوش داشته و ما نیز به پیروی و دوستی آنان راضی هستیم.مصیبت های ما به آنان سرایت می کند و رنج و گرفتاری ما آنان را می گریاند و اندوه ما آنان را اندوهگین می سازد و نیز شادمانی و سرور ما آنان را شادمان می کند، ما نیز از حال آنان با خیر و با آنان هستیم و رنج و پریشانی آنان ما را رنجیده خاطر می سازد. آنان از ما جدا نمی شوند و ما نیز از آنان.»
آنگاه فرمود: «بار خدایا! شیعیان ما از ما هستند، پس هر کس مصیبت های ما را یاد کند و به خاطر بیدادگری هایی که در راه حق و عدالت بر ما رفت بگرید، خداوند چنین انسانی را به آتش دوزخ نمی سپارد.»[۲]
و از امیرمؤمنان(علیهالسلام) است که فرمود: «ان اله تبارک و تعالی… اختارنا و اختار لنا شیعه ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون اموالهم و انفسهم فینا، اولئک منا و الینا؛[۳] خداوند ما را برای خود برگزید و برای ما شیعیانی برگزید که اهداف بلند ما را یاری می کنند، در شادمانی ما شادمان و در اندوه ما اندوهگین می گردند، جان و مال خویش را در راه آرمان های توحیدی ما نثار می کنند؛به راستی که آنان از ما هستند و به سوی ما می شتابند…»[۴]
در مجلس عزاداری امام صادق(علیهالسلام)
امام صادق(علیهالسلام) برای بزرگداشت شهادت حسین(علیهالسلام) مجلسی برپا کرده بودند و در آن از ابوهارون خواست تا همان گونه که خودشان بر حسین(علیهالسلام) سوگواری می کنند، در حضورش با مرثیه سرایی به سوگواری بپردازد که او نیز ضمن اشعاری حزن انگیز گفت:
امرر علی جدث الحسین فقل لاعظمه الزکیه
بر شهادتگاه حسین(علیهالسلام) گذر کن و به استخوان های پاک و مطهرش بگو…
… صدای گریه امام صادق(علیهالسلام) بلند شد و ابو هارون ازادامه مرثیه خودداری کرد.
در حالی که او مرثیه سرایی میکرد، سیلاب اشک امام صادق(علیهالسلام) راامان نمی داد تا سرانجام به دستور آن حضرت بندهایی از این قصیده را خواند که:
یا مریم قومی و اندبی مولاک و علی الحسین فاسعی بیکاک
ای مریم! ای بانون بزرگ! بپا خیز و بر حسین(علیهالسلام) نوحه سرایی کن و مرا در نثار اشک گریه و سوگواری بر سالار خوبان همنوایی نما… .
امام صادق(علیهالسلام) خود به شدت میگریستند و خاندانش با شنیدن این جملات گریستند و فریاد یا ابتاه… فضای خانه را پر کرد. [۵]
ویژگی چشم گریان
چشم گریان بر حسین(علیهالسلام) از ارزش های والایی برخوردار است:
۱ محبوب ترین چشم ها در پیشگاه خداست. [۶]
۲ـ همه چشم ها در سخت ترین مراحل روز رستاخیز گریانند، مگر چشمی که بر حسین (علیهالسلام) گریه کند، چنین چشمی با صاحبش خندان و به نعمت های پرارزش بهشت شادمان و بشارت داده می شود.[۷]
۳- در روز رستاخیز همه دیدگان به حوض کوثر تنها نظاره می کنند، اما دیدگانی که از آن برخوردار خواهند گشت و نظاره بهرورانه خواهند داشت، چشمانی هستند که برای حسین (علیهالسلام) گریسته باشند.[۸]
خواص اشک بر حسین(علیهالسلام)
قطرات اشکی که در سوگ امام حسین(علیهالسلام) جاری می گردد، دارای خواص بسیاری است از آن جمله:
۱- محبوب ترین قطرات اشک در پیشگاه خداست.
۲- خاموش کننده آتش قهر خداست، به گونه ای که اگر قطره ای از آن در جهنم فرو افتد، آتش آن را خاموش خواهد ساخت.
۳- فرشتگان، قطرات اشک بر حسین(علیهالسلام) را دریافت و در شیشه های مخصوصی جمع می کنند.[۹]
۴ـ این اشک ها را به خزانه داران بهشت می دهند تا با آب گوارای حیات، در بهشت برین آمیخته سازند و بدین وسیله شیرینی و گوارایی آن هزاران برابر آفزایش خواهد یافت.[۱۰]
۵ـ هر کار شایسته و هر چیزی پاداش ویژه و معلومی دارد، مگر پاداش نثار اشک بر حسین (علیهالسلام) که بی نهایت و غیر قابل سنجش است.[۱۱]
نتیجه گریه بر حسین (علیهالسلام) در قبر منزل دوم انسان، قبر است جایی که شخص هرگز انس و سابقه از قبل ندارد. بسیار وحشتناک و هول آور است، به طوری که در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایتی است که می فرماید: وقتی که می خواهید جنازهای را وارد قبر کنید او را ناگهان داخل نکنید. بلکه مستحب است که تا سه مرتبه از زمین بلند کنند و دو مرتبه بر زمین بگذارند «فان للقبر اهوالا!!» به درستی که برای قبر ترس هایی است.
آن قدر سخت است که حضرت سجاد می فرماید: «… ابکی لظلمه قبرین ابکی لضیق لحدی، ابکی لسؤال منکر و نکیر ایای…»[۱۲]
شیخ شوشتری از روایات این طور استفاده کرده که اگرکسی مؤمنی را شاد کند هنگامی که او را دفن کردند، صورتی نورانی همراهش در قبر جای گیرد و گوید من همان سروری هستم که در دل فلان مؤمن وارد کردی، پس اگر کسی مؤمن غمناکی را شاد کرد، اسباب شادی اش در قبر فراهم می گردد.
سپس شیخ می فرماید: اگر کسی مؤمن کامل الایمانی را شاد کند، چطور است؟ اگر آن شخص پیغمبر و امام باشد چطور؟
آن وقت می فرماید: کسی که برحسین گریه کند، پیغمبر را شاد کرده، امیرالمؤمنین را شاد کرده، زهرا را شاد کرده، خوش به سعادت چنین شخصی در قبر. [۱۳]
این همه اثر برای یک قطره اشک
ممکن است برای بعضی ای توهم پیش آید که برای یک قطره اشک چطور می شود این همه آثار عظیمه مترتب شود یک قطره آب شور که این همه اهمیت ندارد. منشأ اشکال و شبهه در ایناست که این ها خیال می کنند این اجرها مستقیما برای این قطره اشک است، غافل از این که مزد حسین(علیهالسلام) است، اینها اجر اشک تو نیست، بلکه اجر خون ابی عبدالله است، هر چه هم بیشتر از این هاعطا شود، باز در مقابل عمل حسین(علیهالسلام) چیزی نیست.[۱۴]
حجم عظیم پاداش گریه کردن بر حسین (علیهالسلام) مشخص شد که با وجود معلوم بودن حجم و اندازه پاداش هر کار شایسته ای در روایات، چگونه حجم عظیم پاداش سوگواری و گریه خالصانه بر حسین (علیهالسلام) غیر قابل سنجش است.
اینک، مبادا که این حجم پر شکوه و خواص و فضایل بر این کار به ظاهر اندک، شما را شگفت زده سازد و آن ها را بسیار پنداری و از این راه دچار لغزش گردی، چرا که این پاداش شکوهمند به خاطرگریه و گریه کننده در سوگ حسین (علیهالسلام) نیست، بلکه در حقیقت برای خود حسین (علیهالسلام) و در برابر فداکاری و ایثار و جهاد بی نظیر او در راه خداست و اگر این نکته ظریف و عمیق آن چنان که شایسته است، مورد تعمق قرار گیرد نه حجم عظیم پاداش سوگواری بر حسین درنظر کسی بسیار می نماید و نه باعث شگفتی می شود.
در زندگی فرانروایان سخاوتمند، بسیار شنیده شده است که در برابر خدمت ناچیز یا قصیده ستایش آمیزی به بخشش های شگفت آوری دست می یازند. [۱۵] گریه حیوانات وحشی بر امام حسین (علیهالسلام)
شیخ بزرگوار ابوالقاسم جعفر بن قولویه قمی (قدس سره) از حارث اعور روایت کرده است که: امام علی (علیهالسلام) فرمودند: پدر و مادرم فدای حسین که در ظهر عاشورا به شهادت رسید، به خدا قسم، گویی می بینم که حیوانات وحشی ازهر نوعی گردن کشیده اند و بر سر مزار او شب تا صبح گریه می کنند، فاذا کان کذلک فایاکم و الجفاء.
همچنین امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: آدمیان و اجنه، مرغان و حیوانات وحشی، همگی بر امام حسین (علیهالسلام) گریه کردند تا آنجایی که اشک آن ها فرو ریخت.
عید غدیر خم مبارک باد..........
غدیر یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند
و کسانی که جلو رفته اند برگردند، تا با ولایت حرکت کنند.
عید غدیر خم مبارک باد.
خوشا دلی که در جوشش ناب عرفه وضو می گیرد...
روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان بر شما آسمانیان مبارک باد
و التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان . . .
هفته دفاع مقدس گرامی باد....
سالروز ازدواج حضرت زهراء(س) و حضرت علی (ع) مبارک باد.
شاهد: رسول خدا (ص)
دفتر: لوح محفوظ
مکان: عرش
عروس: کوثر
داماد: حیدر
سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک
شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛
بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست
و مبارک باد بر همه کائنات، این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش . . .
*****
آغاز سال تحصیلی1395-1394 مدرسه علمیه الزهراء(س) شهرستان کلاردشت.
سال تحصیلی 1394 در تاریخ 1394/06/23در مدرسه علمیه الزهراء(س) کلاردشت رسماً آغاز شد.
به نوبه خود سال تحصیلی جدید و بر پویندگان علم و دانش و به تمامی طلاب عزیز تبریک عرض می نمایم.
موفق و پیروز و سربلند باشید….